يادش بخير"ايمان"باور اعتبار و احترام و اعتماد.

 

ميلاد بانوي دو عالم"بر همه خانمها بخصوص زنهاي مسلم كه به حق بايد اين روزها رو روز

اونها ناميد مبارك باد

 

هر وقت دلم گرفت لبخند میزنم به یاد کسی که برای لبخندش بارها دلم گرفت . . .

امروزه اكثر جاها داريم ميبينيم كساني دم از فرهنگ و تمدن ميزنن كه يا معناي تمدن رو نميدونن

و يا اينكه منظورشون از تمدن تجدد هست" فراموش نكنيم: تمدن به ريشه برميگرده يعني

فرهنگي كه پدرانمان درش زندگي ميكردند اما تجدد يعني نو گرايي" گرايش به مد و مد پرستي

"كسانيكه امروزه بيشتر به مدگرايي كشش دارند كه:يا فراموش كردند ريشه ما برگرفته از چه

فرهنگيست و يا اينكه گول زرق و برق متجددين رو ميخورن"فكر نكنيد غربيها دلشان بحال من و تو

چنان ميسوزه كه ميخوان بهمون راه و روش بهتر زيستن رو بياموزند خير"با هزاران ابزار ميخوان

اون ابهت وجلالت و صولت و عظمتي كه دوران جنگ از ما ديدند رو يكباره از نهاد كل ايرانيها پاك

كنند"هرگز باور نميكردند يه بچه 14 ساله بخواد اينطور در مورد خاك و ناموسش تن به سختي

و مشكلاتش بده و جونش رو كف دستش بگيره"تا پاي مرگ با متجاوز بجنگه"دقيقا دوران جنگ

بوده كه دنياي متجددين تونستن ايرانيها رو خوب بشناسن"بهمين دليل از بعد جنگ تا به امروز

هنوز براحتي دارن رو افكار زنها و جوانها و خصوصا كسانيكه بي ريشه تر هستند كار ميكنند

"فقط يك مثقال غيرت ميخواد كه تن پوش خودشون كنند لااقل باباي خودشون رو ببينن نه

غريبه ها رو"كسيكه واسه مال ديگران و خاك كشورش از مال شخصي و جون خودشون و

سلامتيشون ميگذشتند بچه هاشون چنان تو باتلاق گير كردن كه جلو روي باباشون ميايستند

كه شماها نميفهميديد اما ما ميخوايم ازادانه زندگي كنيم"خب آدم ناحسابی اگه بابات اون

زمان تو جبهه ها حاضر نميشد كه الان مستعمره كشوري ديگه ميبوديم و حالا كه اقا و نوكر

خودمونيم ازاد نيستي؟و مخصوصا رو افكار خانمها چنان كار كردند كه روزگاري اسم طلاق براشون

كسر شان داشت امروزه طلاق ابزار كاسبي شون شده" بي غيرت به چه كسي ميگن شما

تفهيمم كنين"ايا جز اين هستش كه از اينجا تا فرضا انگلیس حتي مد لباس روز رو بخوبي ميبينند

اما اون جانباز بيچاره اي كه براي من و تو جونش رو گرو گذاشته الان واسه يه نفس راحت

كشيدن همش سينش داره خس خس ميكنه نميبين"غرب زدگي به چي ميگن؟

ايا جز اين هستش كه بخواي وارد يه مجلس مهموني بشي كافيه مثل متجددين نباشي تو رو

عقب افتاده ميبينن؟و تو رو مورد تمسخر قرار ميدن"جز اينكه چنان غرق شديم و به جاي حفظ 

تمدنمون تجدد گرا شديم تا دستمون به جيبمون رفت اول كاري كه ميكنيم لباس زنهامون

رو در مياريم"كه لخت بگردن اسمشم گذاشتيم ازادي زنان" اگه كسي كوتاهي هم بكنه هنوز

دهاتي معنا ميشه؟ اونوقت دلت ميخواد چنان امنيتي در جامعه حاكم باشه

بتوني خانمت رو تنها بفرستي بره خريد خب خودت اينطور ميخواستي جز اينه مگه؟"راه دور رفتن

نميخواد ماشالله كه الان تو خونه همه يه رسيور هستش تا با فرهنگ خارج از ايران اشنا

بشن"خود ايرانيهايي كه رفتن اونجا فكر ميكني الان خواسته شون چيه؟: دلمون واسه ايران

تنگ شده" خب همينجا بودين كه تا تقي به توقي خورد در رفتيد"حالا ميخوايد برامون تجدد

به ارمغان بياريد؟بيايد با من شما رو ببرم تجدد ادم شناسي رو نشونتون بدم" كسيكه هدفش

دفاع از خاك و ناموس تويي كه اول جنگ فرار رو بر قرار ترجيح داده بودي موند تا امروز بتوني

راحت زندگي كني و حالا داره جونش بالا مياد چرا كه شيميايي پدرش رو در اورده

"ايا فكر نميكنيد "اونم دلش ميخواد پرواز كنه تو شهر بگرده" نفسش كه بريده شد لااقل ارامش

داشته باشه؟

بيا خودموني حرف بزنيم تا حالا چند بار رفتي بهشون سر بزني؟با جرات ميتونم بگم هيچ بار"

چرا؟ چون تنها يه گوشه خونه تو رختخواب انتظار مرگ رو ميكشه كسي كنارش نيست كه

فخر فروشي تو رو ببينه كه"ايا فكر ميكني فقط وظيفه اون بوده كه جونش رو گرو بذاره؟

اگه فكر كردي چند نفر رفتن رأس كار و شايد بوي ادميت بمشامشون نخورده بايد همه رو به

قيمت اون شخص ارزيابي كني؟راز موفقيت تربيت كردن بچه اون نيست كه بخواي بفرستيش

تو گرون ترين مدرسه"بچت زماني بهترين اموزه ها نصيبش ميشه كه تو به درستي مردم رو باور

كني و باهاشون رو راست باشي فرزند تو رفتار تربيتي رو بهتر درك ميكنه تا معلم خصوصي رو

"قصه علي بابا رو هزار بار براش تعريف كردي كه اين شد نتيجش" ايا يكبار دسش رو گرفتي ببري

خونه معلولين كه بخاطر من و تو سلامتي خودشون رو گرو گذاشتن تا قصه حقيقي رو ياد بگيره؟

تا حالا چند بار رفتي مزار كسانيكه يك عمر بگذره نيز هممون بدهكارشونيم فقط چون اسم رو

رسمي نداشتن و بي پشت و پناه بودند گمنام مردند؟خانم عزيز به زيباييت نناز چرا كه زيباتر

از تو مادرت بوده تنها چيزي كه تا به امروز سبب شد مهربون باقي بمونه وفا و صفا وصداقت و

يكرنگيش بوده"نميخواي ازش درس بگيري؟ اونكه ديگه مادر خودته"و در نهايت اقا پسر جوان تو به

تنهايي ركني از جامعه فعلي و اينده ساز كشورت خواهي بود دلت ميخواد پيشاپيش خونه خودت

رو ويران كني؟و اگه باور نداري فكر ميكني از يه كشوري ديگه ميان بايد تو رو بيمه كنند؟در اخر

انتقاد از عرائضم ازاده هر كسي هر چي دلش ميخواد بگه بگه"فقط اگه قلبهاتون پاكه دعا كنيد

اونهايي كه براي رفاه امروزمون جونشون رو دادن مورد رحمت خداي منان قراربگيرن و اونهايي

كه هنوزم كه هنوزه از مسلولين گرفته تا معلولين و مجروهين شفاي عاجل نصيبشون بشه"

و يكمي دركمون رو بالا ببره تا شايد از اين به بعد ده تا جمعه رو پارك و پيك نيك رفتيم يك جمعه

هم به اونها سركشي كنيم..

ضررش مال من سودش براي شما.

******

مرد ترین آدمهایی که تو زندگیم دیدم

اونایی بودن که بعد اشتباهشون گفتند معذرت ميخوام

چقدر شيرمردان خانه نشين اقايند كه هنوزم ميگن: براي مردم بود و وطنم

********

دلم به «مستحبی» خوش است که جوابش «واجب» است
******

کاش انسان ها همانقدر

که از ارتفاع میترسند کمی هم

از پستی هراس داشتند

****

اگر دلتان خواست به چشم انتظاران سر بزنيد

خواسته قلبتان را عملي كنيد

گاهی اوقات

“ بعد ”  میشود  ” هرگز ” 

جنگ با جاذبه زمين=زندگي يا عذاب

 

سلام"


به طور كلي زندگي يعني جنگيدن با جاذبه زمين كمي فكر كنيد متوجه عرائضم خواهيد شد"كه در نهايت اين جاذبه زمين هست كه ما رو مغلوب ميكنه و خودش قالب ميشه بر ما"و ماها رو ميكشه سمت خودش و ديگر هرگز بر نميگرديم"كه تكراري دوباره داشته باشيم"فكر ميكنيد اگر كسي مريض ميشه نشانه چيه؟ يعني زمين داره باهاش ميجنگه باهاش كاري ميكنه كه حتي نتونه از جاش بلند شه" تا زمانيكه آلياژ بدنمون توان جنگيدن داشته باشه با جاذبه مباره ميكنيم"طرف پولداره به جاي ساختمان كهكشان فلك ميسازه و بهشم افتخار ميكنه"در نهايت جاذبه پيروز ميشه"طرف مست ميشه و بقول خودش در اسمانها پرواز ميكنه اما چون ظاهري و زود گذره به همان اندازه فرداش جاذبه پيروز ميشه و باندازه صعودش سقوط ميكنه"و...و...و.. تنها كساني بر جاذبه پيروز ميشن كه: عاشق واقعي باشن حال چه عشق به همنوع چه عشق خدايي تنها وقتي صاف و پاك و يكرنگ باشن چنان اوج ميگيرن كه از جاذبه زمين فرار ميكنند تنها راهي كه نصيبشون ميشه به سمت نور هستش و بس"حال كه ماها داريم رو كره زمين زندگي ميكنيم"تا پرواز نكرديم مجبوريم با جاذبه بجنگيم تنها دلخوشيمون توي اين مبارزه يك چيز هستش" اونم  اینکه بتونيم اين چند صباح با قلبي كه خدا به ما داده به كساني نزديك يا دور بشيم" تا بتونيم تا زمان مرگ يعني مغلوب شدن بدست جاذبه باهاش زندگي رو سر كنيم و به هم عشق بورزيم"باور كنيد قلب ادمها بظاهر فقط يك تكه گوشت هستش و ديگه هيچ"هر عضوي از بدن يه چيزهايي از خودشون ترشح ميكنن حالا يا براي جذب  و يا براي دفع"براي همه يكسان نيست كه قلبشون بتونه عشق ترشح كنه يا همان ارتعاشات قلبي كه بتونيم دوست داشته باشيم و يا دوستمون داشته باشن"بعضيها برعكس عمل ميكنن"يعني معده شون عشق ترشح ميكنه و قلبشون اسيد"اينها كساني اند كه موقع خوردن و اشاميدن شادن " ميگن " ميخندن" اما وقتي سير شدند و بايد  با قلبشون بهم عشق بورزند تازه قلبشون اسيد ترشح كردن رو اغاز ميكنه"كه غير عمد زندگي رو به كام خود و ديگران تلخ سازند"كسيكه عاشق  كسي باشه" فقط با قلب سالم عشق ميورزه بدون اينكه ازعقل كمك بگيره به همين دليل هم لبخند و هم اخم كردن شيرين ميشه واسه عاشق و معشوق" اما كسانيكه دوسشون داريم از عقل نيز كمك ميگيريم كه مبادا اهرمي بنام كنكاش" تحقيق باعث بشه دهن بيني خراب كردن ديگران و چيزهايي از اين قبيل "در طرف رشد كنه و هر روز و هر روز با ايه و قسم همديگه رو بخوان بهم بشناسونن"بقول يكي از دوستان: اين حركت فقط از شك و ترديد بوجود نمياد" بلكه  به پيشينه ذهني فرد نيز برميگرده"يعني اگه در خانواده اي رشد كرده باشه واسه هر حركتي براي هم قسم خورده باشن و يا با شك و ترديد گام برداشته بودند"اين خو و خصلت مادام العمر باهاشون باقي ميمونه"تا جاييكه هر كسي بخواد با قلب پاك هم بهشون محبت كنه فورا اين شعر درشون صدق ميكنه:نيكي چو از حد بگذرد"نادان گمان بَد بَرَد"فورا جبهه ميگيره كه اي داد" طرف داره بي مهابا بهم محبت ميكنه نكنه قصدي داشته باشه" مثل يكي از دوستانم كه هنوز لينكش رو دارم اما خودش با خودش منو تعبير كرده و خودشم قهر كرده بي شك هر بار مياد وبلاگم ميبينه هنوز لينكش رو برنداشتم با خودش ميگه طرف از رو سياست پاكش نميكنه"خير" وقتي من شخصا برداشت تو رو ندارم "و هيچ بدي نديدم الا برداشت غلطت رو "چرا بايد با برداشتن لينكت خودم رو محكوم كنم؟به هر حال خواستم مثالي اورده باشم منظور بحثمون اون شخص نيست"فراموش نكنيم" هر كسي تو قلبش هزاران دريچه داره كه از ان دريچه ها جايگاه كساني رو كه دوسشون داره رو درش جا ميده"اما تنها به يك نفر عشق ميورزه"اون يك نفر بطور كامل صاحب قلب طرف محسوب ميشه بدون اينكه در انتخاب دوستش درش دخيل باشه"فرق بين عاشق عاقل و عاشق ديوانه در همينجاست" عاشق عاقل هرگز به عشق خودش اجازه دخالت نخواهد داد كه كسي رو دوست بداري يا خير" اما عاشق ديوانه شايد عاشق  زنجيري برعكس عمل ميكنه" وقتي عشقش بگه نبايد كسي رو دوسش داشته باشي فورا ميگه چشم" اگه فلاني رو بايد بيشتر از بقيه دوست بداري فورا ميگه چشم"اينگونه عشاق نه قلبشون بلكه لگام خودشان را نيز از دست ميدهند"خودتون بريد تو جامعه ببينيد" اكثر كسانيكه هنرمند هستند"در سه شرايط زندگيشون  رو سر ميكنن"يا بعد از هنرمند شدن همسرشون ازشون طلاق ميگيره" كه اين يعني حسادت بيجا" كه چرا بايد فلاني دوستت داشته باشد" ديگر اينكه همسرش يه احمق باشه و هيچي نفهمه و تازه عشق هم ميكنه كه به به دلم خوشست كه كبوتر حرمم"و سومين گروه كساني اند كه:همسرانشون بخوبي دركشون كنه" به شغل و كارشون احترام بذاره" و ياد گرفته كه نبايد چوب لاي چرخ زندگي يا هنرش كنه كه از حركت باز بايسته"فراموش نكنيم اگر غير از اين سه دليل باز هم ديديد يه هنرمند بيخيال داره با همسرش زندگي ميكنه شك نكنيد خود هنرمند يه احمقي بيش نيست"بيايم ياد بگيريم" كه جايگاه دوست داشتن و جايگاه عشق درقلبمون كجاست"شرط دوست داشتن و شرط عاشق بودن چيه"منكه يقين دارم كسيكه از عشق دم بزنه بگه عاشقم"بايد از عملكرد طرف ببينيم راستش رو ميگه يا خير شك ندارم كسيكه پاك و صادقانه اوج بگيره ميرسه بجاييكه مردم عادي رو نميتونه ببينه بجز معشوقش رو "اونجا ادمهاي عادي به چشمش كوچيك مياد" چه برسه كسي بخواد يكي رو از چشم ديگران بندازه"نشانه عشق پاك نداشتن رو در خودتون محك بزنيد با چشم و گوش و عقل ديگران هرگز بجايي نخواهيد رسيد حال ديگران پدر مادر يا بستگان نزديكترتان باشد"اگر همسرم بهترين هنرمند باشه دنياي لذت رو ميبرم كه اين كسيكه داره هنرنمايي ميكنه زندگي منه عشق منه بعد كار روز مره كنار منه" كه خستگيش در بره و توان و نيروي تازه بگيره" اين بهترين نوع عبادت كردن به معشوق هستش جا داره يكمي انتقاد هم بكنيم"طرف ميره عاشق يه هنرپيشه ميشه وقتي ازش ميپرسن چرا؟ ميگه لذت ميبرم كه همسرم هنرپيشه هست" همينكه ازدواج كردن فورا نظرش برميگرده" ديگه نبايد بري سر كار ديگه نبايد با فلان بازيگر بازي كني" تو زني و بايد بچه داري كني" ناگفته نماند اين مورد فقط در باره هنرمند و هنرپيشگان صدق نميكنه"بلکه شوهران عادي هم تو جامعه ميبينيم" بخوام به زبان ساده بگم: احمقي بيش نيستن"عاشق دختري شدند تحصيلكرده وبا معدل عاليه"قول ادامه تحصيل نيز داده شده"اما همينكه تن به ازدواج داد رفت سر زندگيش فورا به رگ غيرت اقاي بي غيرت برميخوره"چون كسيكه زير قولش بزنه غيرتي براش باقي نميمونه"چراكه از روز اول در انتخاب اشتباه كرده" يه كلفت واسه مادر بي جنبه خودش ميخواسته رفته دنبال كسيكه انتظار خواستگاري رو نميكشيد"با خود خواهي هاي بيجاش يكي ديگه رو هم مثل مادر خودش خانه نشين كرده"فكر ميكنيد امروزه زنهايي كه فقط خانه نشين و بچه دار هستند كار هنري و علمي و صنعتي بلد نيستند؟اگه جوابتون مثبته سخت در اشتباهيد" فراموش نكنيد سخت ترين گره ها در زندگي بدست خانمها باز ميشه چون هم با لطافت و هم با ظرافت ميدونن چگونه بايد گره باز بشه"اكثر اقايون فكر ميكنن همه چي با خشونت حل ميشه"بخداوندي خدا قسم من نه از جماعت زن ميترسم و نه باج بگيرشونم"اما دعا ميكنم قانوني وضع بشه كه اقايوني كه كله خر خورده اند به چارميخشون بكشن"چون همين اقايون بي فكر مسبب بد بار اوردن دختراني ميشن كه امروزه زنهاي مشكل ساز بار اومدند.و باعث ميشن كه سني ازشون گذشته تازه بخوايم دوست داشتن و عشق رو براشون تفهيم كنيم كه چگونه فرزندانشون رو اموزش بدن تا فرق بين دوست داشتن و عاشق شدن رو بياموزن"به علاوه زنهاي خود خواهي كه بجاي عيوب دخترانشون فقط حسن و خوبيهاشون رو ميبينن و برخ ديگران ميكشن" كسي هم نيست بهشون بفهمونه:خانم مهربون اگه همتون فكر ميكنيد دخترهاتون پاكترين فرشته هاي روي زمين هستند"پس اينهمه زنهاي بد خصلت از كجا پيداشون شده؟ از بلغار اوردنشون؟
بهر حال"از قلب گرفتيم تا خصلت خوب و بد تمومش كرديم

تا نظرتون چي باشه".

ماكه هر جا ميرويم از نقل مجلس عيب جوئيست!

 

 

شكست سكوت:ببينم تاثيرش چقدره!!!

هرزگي مُد"بي عفتي و بي آبرويي كلاس و مدرنيزه شدن"مستي و سستي و دود ودَم"تفريح"گرگ بودن بجاي شير بودن" رمز و راز پيروزي و موفقييت"ناديده گرفتن ارزشهاي ديني و اعتقادات:رشد و نمو و بلاغت"و در نهايت:اوج بي فرهنگي فرهنگ ماست"راستي كجاي دنيا قرار گرفته ايم؟دلم خوشست كه كبوتر حرمم " تا حرف بزني فورا ميگه اره ما فرهنگ هشت هزارساله داريم"كجا داريم ميريم؟واقعا هدف از اومدن مون همين بوده؟يه زماني دختره ميگفت مامان دارم ميرم مهموني نميخوام چادر بگيرم چون بقيه بي چادرن اما مادرش ميگفت نه دخترم تو به بقيه چكار داري كار خودت رو بكن"حالا چي؟ خود مادره به دخترش ميگه تو بازار ديدم همكلاسيت چه دامني خريده واسه جشن عروسي تو سعي كن كوتاه ترش رو بخر از چشم ديگرون نيفتي و واسه رو كم كني"چشمهاي نزديك بين از مردم گرفته شد فقط دورتر ها رو ميبينن"عيب ديگران رو فورا تشخيص ميدن اما خبر ندارن خودشون بيشتر معيوب هستن"تو شب نشينيهاي قديم بابا بزرگي بوده مامان بزرگي بوده پدر مادري بوده گفت و شنودي بوده" دور تا دور هم مينشستند يكي ميگفت و ديگري گوش ميداد"از همديگه ياد ميگرفتند گردنها هميشه در حال ورزش كردن بود"باباهه نميگفت جنگ و خصومت و دعوا بد هست" فقط كافي بود تو صحبتاش بگه: ما وقتي جوون بوديم يكي دعواش ميشد فورا ميانجي ميشديم و اشتيشون ميداديم"اما حالا باباهه ميگه پسرم نبودي ببيني كه" همينكه يكي دهان باز ميكرد ميخوابوندم تو گوشش و اينو افتخار ميدونه" اونوقت چه انتظاري از بچه اش ميشه داشت؟بجاي نگاه كردن به چهره پدربزرگ و مادر بزرگ و بجاي گفت و شنود تو جمع خانوادگي"همينكه وارد ميشن  تو خونه با چشمشون بازه تو صفحه جادويي تلوزيون نگاه ميكنن باور كنيد اگه تبليغات بازرگاني هم نميبود خودشون رو با پوشك مهار ميكردن كه نكنه يچيزي از دستشون بپره"يوقت متوجه ميشن ميبينن سه ساعت تمام تو يه نقطه دارن نگاه ميكنن" ايا فكر نميكنيد طرف دو سال ديگه مثل هالو حرف ديگران رو نميفهمه و فقط به يه نقطه خيره ميشه؟؟چند سال ديگه بدون عينك نميتونه حتي جايي رو ببينه؟ادمهايي سراغ دارم كه خبر ندارن فرزندشون اونم دختر بچه كلاس چندم هستش" باباهه ساعت 7 غروب مياد"  دختره 11 شب و پسرش 2 نيمه شب"اسم اينكار رو بسوي تكامل هست و توجيهش با كلاس بودن و فرهنگ داشتن" وقتي تو دبستان انجمني بنام انجمن اولياء و مربيان تشكيل ميدن به معناي اينست كه: باباهاي مهربون تعليم در مدارس يكنواخته تربيت در منزل نوسان داره كه بچه هاتون چهار سال توي يه كلاس مثل خر تو گل گير ميكنن" نه اينكه بچه ها كودن هستند خير" راه و روش تربيت رو باباهاشون بلد نيستن چه برسه به فرزندشون ياد بدن"هر كسي ازاده هر برداشتي بكنه" اما من گاهي از كردارهاي ماشين گشت خوشم مياد فكر نكنيد حقوق بگير دولتم خييييير" دلخوش از اينم كه اولين جانبار غرب......م بدون هيچ چشم داشتي"هنرپيشه ميخواد محبوب و معروف شه اما همينكه مدركش رو گرفت و يه فيلم بازي كرد تو خيابون ببينتت تحويلت نميگيره"نتيجه: خانه سينما رو بستند من لذت ميبرم از اينكار"قبل از انتقلاب يه ادم مست و دائم الخمر تو ماه مبارك مشروب نميخورد يه نوازنده سيمهاي سازش رو تو ماه محرم شل ميكرد"يه جوان اگه سيگار تو دستش بود و يه پيرمرد غريبه رو ميديد از راه دور سيگار رو تو دستش خاموش ميكرد" حيايي بود حجبي بود"اما حالا اقاي جوان كيف همكار خواهرش رو كه نيمه شب داره از سر كارش برميگرده ميقاپه"وسط خيابون جلوي باباهه داره به دخترش متلك ميپرونه" نتيجه:ماشين گشت جلوي همه مردم موهاش رو با قيچي ميزنه  فردا خواهر همون جوان تو مهموني از چهار تا مسئول ناراحته كه بفكر جوانهاي ما نيستند آبروشون رو ناديده ميگيرن" ديگه فكر نميكنه اون جووني كه بايد بفكرش باشن برادر تو يكي نيست"خب اينكار لذت بخش نيست؟

و.......و....و.

فعلا تا همينجا بسه....بقيه باشه تا بعد!

عاشقان عیدتان مبارک باد!

 

 عید صیام آمد و ماه صیام رفت 

 لطف تمام آمــــد و فیض تمام رفت

 شد عید فطر و لطف خدا باز تازه شد

 گرد غـــــــــــــــــم گناه ز جان عوام رفت

طاعات و عبادات همگي مقبول درگاه حق.و عيد بندگي گواراي وجودتان!

فرش فروشان حصير نشين!

 

سلام"

چند شب قبل بود داشتم ميرفتم خونه آقايي رو دیدم يه ظرف بزرگ برداشته میخواد از مسجد محل غذا ببره خونه.خب اين اشكالي نداره غذاي ماه رمضون باشه يا غذاي امام حسين آدم از درب مسجد گدايي هم بكنه واسه هر دردي شفاست"اما ديدم به اون آشپز ميگه تو رو خدا يخورده بيشتر بده اخه برام مهمون اومده"باور كنيد خيلي دلم شكست نه براي غذا،خير" براي اينكه اين ماه ايطام رو به همراه اكرام قرار دادن براي اونهايي كه مخصوصا نيازمند غذايي چرب هستند و در طول سال به سختي گيرشون مياد" نه براي گردن كلفتي كه هم روزه خوار هست و هم واسه شام مهمان ناخوانده اش گوي سبقت رو ميگيره"نميدونم تا كي اينطور ادمها درست ميشن" به نظر من بايد غذا رو بعد از طبخ ببرن سر بازار به اون پيرمرد و پير زني كه با دستهاي نحيفش زيباترين فرش عالم رو ميبافه، اما دريغ از نيم ساعت روي همون فرش نشستن"صد بار به بچه هاش ميگه نكن نكن نكن كه زحمت چند ماه اش به هدر نره" كه تا پولي نه چندان ارزشمند هنرش گيرش بياد بتونه مابقي زندگي اش رو با ابرو سر كنه"بيايم بخاطر خدا هم شده وقتي وارد بازار خريد ميشيم اون مرد يا زن دست فروشي كه گليمي رو با هزار زحمت بافته باهاش روبرو ميشيم"دو تومن بالاي قيمتي كه ميگه بذاريم تو دستش اونم بدون ريا"برو امتحان كن و از يكيشون بپرس ايا اون فرشي كه با اونهمه زحمت بافتي چقدر لذت بخشه روش نشستن"بخدا قسم اگه بدونه لذتش چيه چون هرگز طعم راحتي رو نچشيده"فراموش نكنيد اين ماه هم داره تموم ميشه چقدر توشه جمع كرديد؟ چقدر به همچين ادمهايي تعارف كرديد و شكم خودشون و بچشون و سير كرديد؟بولاه قسم اگه دلتون ميخواد در طول سال بركت سفرتون زياد و زيادتر بشه تنها راهش همينه"

 

                اي كه پنجاه رفت و در خوابي

                        مگر  اين  پنج روزه  دريابي