شكست سكوت:ببينم تاثيرش چقدره!!!

هرزگي مُد"بي عفتي و بي آبرويي كلاس و مدرنيزه شدن"مستي و سستي و دود ودَم"تفريح"گرگ بودن بجاي شير بودن" رمز و راز پيروزي و موفقييت"ناديده گرفتن ارزشهاي ديني و اعتقادات:رشد و نمو و بلاغت"و در نهايت:اوج بي فرهنگي فرهنگ ماست"راستي كجاي دنيا قرار گرفته ايم؟دلم خوشست كه كبوتر حرمم " تا حرف بزني فورا ميگه اره ما فرهنگ هشت هزارساله داريم"كجا داريم ميريم؟واقعا هدف از اومدن مون همين بوده؟يه زماني دختره ميگفت مامان دارم ميرم مهموني نميخوام چادر بگيرم چون بقيه بي چادرن اما مادرش ميگفت نه دخترم تو به بقيه چكار داري كار خودت رو بكن"حالا چي؟ خود مادره به دخترش ميگه تو بازار ديدم همكلاسيت چه دامني خريده واسه جشن عروسي تو سعي كن كوتاه ترش رو بخر از چشم ديگرون نيفتي و واسه رو كم كني"چشمهاي نزديك بين از مردم گرفته شد فقط دورتر ها رو ميبينن"عيب ديگران رو فورا تشخيص ميدن اما خبر ندارن خودشون بيشتر معيوب هستن"تو شب نشينيهاي قديم بابا بزرگي بوده مامان بزرگي بوده پدر مادري بوده گفت و شنودي بوده" دور تا دور هم مينشستند يكي ميگفت و ديگري گوش ميداد"از همديگه ياد ميگرفتند گردنها هميشه در حال ورزش كردن بود"باباهه نميگفت جنگ و خصومت و دعوا بد هست" فقط كافي بود تو صحبتاش بگه: ما وقتي جوون بوديم يكي دعواش ميشد فورا ميانجي ميشديم و اشتيشون ميداديم"اما حالا باباهه ميگه پسرم نبودي ببيني كه" همينكه يكي دهان باز ميكرد ميخوابوندم تو گوشش و اينو افتخار ميدونه" اونوقت چه انتظاري از بچه اش ميشه داشت؟بجاي نگاه كردن به چهره پدربزرگ و مادر بزرگ و بجاي گفت و شنود تو جمع خانوادگي"همينكه وارد ميشن  تو خونه با چشمشون بازه تو صفحه جادويي تلوزيون نگاه ميكنن باور كنيد اگه تبليغات بازرگاني هم نميبود خودشون رو با پوشك مهار ميكردن كه نكنه يچيزي از دستشون بپره"يوقت متوجه ميشن ميبينن سه ساعت تمام تو يه نقطه دارن نگاه ميكنن" ايا فكر نميكنيد طرف دو سال ديگه مثل هالو حرف ديگران رو نميفهمه و فقط به يه نقطه خيره ميشه؟؟چند سال ديگه بدون عينك نميتونه حتي جايي رو ببينه؟ادمهايي سراغ دارم كه خبر ندارن فرزندشون اونم دختر بچه كلاس چندم هستش" باباهه ساعت 7 غروب مياد"  دختره 11 شب و پسرش 2 نيمه شب"اسم اينكار رو بسوي تكامل هست و توجيهش با كلاس بودن و فرهنگ داشتن" وقتي تو دبستان انجمني بنام انجمن اولياء و مربيان تشكيل ميدن به معناي اينست كه: باباهاي مهربون تعليم در مدارس يكنواخته تربيت در منزل نوسان داره كه بچه هاتون چهار سال توي يه كلاس مثل خر تو گل گير ميكنن" نه اينكه بچه ها كودن هستند خير" راه و روش تربيت رو باباهاشون بلد نيستن چه برسه به فرزندشون ياد بدن"هر كسي ازاده هر برداشتي بكنه" اما من گاهي از كردارهاي ماشين گشت خوشم مياد فكر نكنيد حقوق بگير دولتم خييييير" دلخوش از اينم كه اولين جانبار غرب......م بدون هيچ چشم داشتي"هنرپيشه ميخواد محبوب و معروف شه اما همينكه مدركش رو گرفت و يه فيلم بازي كرد تو خيابون ببينتت تحويلت نميگيره"نتيجه: خانه سينما رو بستند من لذت ميبرم از اينكار"قبل از انتقلاب يه ادم مست و دائم الخمر تو ماه مبارك مشروب نميخورد يه نوازنده سيمهاي سازش رو تو ماه محرم شل ميكرد"يه جوان اگه سيگار تو دستش بود و يه پيرمرد غريبه رو ميديد از راه دور سيگار رو تو دستش خاموش ميكرد" حيايي بود حجبي بود"اما حالا اقاي جوان كيف همكار خواهرش رو كه نيمه شب داره از سر كارش برميگرده ميقاپه"وسط خيابون جلوي باباهه داره به دخترش متلك ميپرونه" نتيجه:ماشين گشت جلوي همه مردم موهاش رو با قيچي ميزنه  فردا خواهر همون جوان تو مهموني از چهار تا مسئول ناراحته كه بفكر جوانهاي ما نيستند آبروشون رو ناديده ميگيرن" ديگه فكر نميكنه اون جووني كه بايد بفكرش باشن برادر تو يكي نيست"خب اينكار لذت بخش نيست؟

و.......و....و.

فعلا تا همينجا بسه....بقيه باشه تا بعد!