تربیت نوجوان

دوستان نازنینم بخصوص افرادی که از اینستا تشریف اوردید

خیلی خوش اومدید:

 قبل از هر چیزی یادتون باشه" کسیکه خودش فرزند با ادبی به جامعه تحویل نداده باشه   هرگز نمیتونه معلم و کارشناسی خوبی برای دیگران باشه پس لطفا خود شما آگاه و هوشیار باشید:

بیاد داشته باشیم قبل از تربیت فرزندمون باید خودمون گزینه  و علامتهای  مثبتی رو دارا باشیم"

 وگرنه"
 باطل است آنچه مدعی گوید"" خفته را خفته کِی کنید بیدار؟


برخی ها برای فرار از تکرار نوع تربیت از همون اول میگن اووووف  ما که کَف کردیم

و خسته شدیم تو بگو چکار کنیم؟

 باشه از اینجا اغاز میکنیم:

{{ آهای مادرها آهای پدرها: بیایم  از خودمون بپرسیم" که من خودم‌ چجور‌ پدرو مادری ام؟


اصلا خود من الگوي‌ شايسته‌اي واسه فرزندم‌ هستم‌؟از بچه ام انتظار علامه شدن دارم؟

آیا به‌ فراهم‌ كردن‌ امكانات‌ رشد و نمو نوجوانم توجه‌ دارم‌؟اصلا بعنوان پدر و مادر به

نیازهای مثبتش تونستیم جواب مثبت بدیم؟اصلا میدونیم فرزندمون ازما چی میخواد؟

یا شبی دو تا نون میذاریم جلوش طلبکارشیم؟اصلا خود من از لحاظ شناخت روحی

و روانی ذره ای مطالعه برای پرورشش دارم؟اگه داری مرحبا اگه نداری خب الان دارم

عرض میکنم بخون و اگاه تر شو"آیا قبل از روانه کردن به محیط آموزشی بچمو با روشنگری

اگاه و آماده کردم؟ یا فقط میفرستیم مدرسه چند ساعت نت گردی اسوده بکنیم".ایا از

مستولیت خودم در مورد تربیتش چیزی بلدم؟ و خودمو مورد ارزیابی قرار دادم؟ ایا

خدا وکیلی تلاش میکنم برخلاف روال تعصبی و کورکورانه قدیم خودمو بروز و اپدیت کنم؟

یا نه یکسره میگم چون بابام و ننه ام همش اینو میگفتن باید اینگونه بار بیاد؟}}


 از همه مهمتر میدونید چیه؟ فقط این نیست بگیم اینکارو نکن اونکارو نکن به اون

دست نزن

فلان جا نرو نرو نروووو.. بهتر از اونها این هست بهش بیاموزیم چه کارهایی بکنه"

کجاها بره" چه چیزهایی  رو ببینه.. با چه افرادی دوست بشه" فقط  نه    نه   نه   نه

 اخرش میشه فرار یا خود کشی اگه غیر از اینه بفرمایید خب".


والدین باید تغییراتی که در فرزندشان به وجود آمده را درک کنند و خودشونو را با شرایط جدید

وفق بدهند تا دچار مشکل نشن.


  بسیاری از والدین وقتی فرزندشان به سن بلوغ یا همان دوران نوجوانی میرسه احساس

نگرانی شدیدی می‌کنند. که چگونه در این سن حساس با فرزند خود برخورد کنند تا در آینده

نزدیک دچار مشکلات نشن.. پدر و مادرها نباید بیش از حد نگران باشند. در عوض بیاد بیارن

که همین نوجوان‌شان روزی بچه بی‌آزاری بود که واسش لقه میگرفتن و کیف و کتابش رو

براش آماده می‌کردند و با محبت و مهر  آون‌ها رو برای مدرسه رفتن بدرقه می‌کردند.یادتون رفت؟

 پس چرا کلمه نوجوان باعث نگرانی والدین می‌شه؟ وقتی  والدین تصور می‌کنند" که

نوجوان‌شون در مرحله حساسی از زندگی خود به سر میبره  بطور ناخواسته دچار استرس

می‌شن. چرا که اکثرا نمیدونن چطور  باید با هاشون برخورد کنن. آون‌ها هم از نظر عاطفی

و هم جسمی تحت تغییرات اساسی قرار گرفتند. نوجوانان یک دگرگونی اساسی رو برای

اولین بار دارن  تجربه می‌کنن که می‌تونه  برای آون‌ها مشکلات بزرگ و گاهی خطرناک

 رو رقم بزنه.  با این تفاسیر میشه به والدین حق بدیم  که در این مورد  نگران باشن.

والدین نباید از فراموش کنن که بلوغ جنسی و جسمی فرزندشون می‌تونه  روحیات اونها

را تحت تاثیر قراربده. یادتون باشه ها فقط بچه شما نیست ها" تقریبا تمامی انسان‌ها این

سیر تکاملی را به صورت طبیعی طی می‌کنن. پس الکی واهمه و شلوغ نکنید.. والدین

با بروز یکسری علائم در فرزندشون باید نسبت به تغییر رفتار اونها خودشونو اماده بکنن.

به طور معمول تغییرات فیزیکی در سن‌های ۸ تا ۱5 سال و یا کمی بیشتر" کاملا قابل تشخیصه  .

والدین می‌تونن تغییرات ظاهری فرزندشون رو به وضوح مشاهده کنن. وقتی پدر و مادرها

در فرزندان خود چنین تغییراتی را مشاهده کنن  باید اولا خوشحال باشن فرزندشون فصل

جدیدی رو اغاز کزده و بعد خودشونو با شرایط جدید که در فرزندشون رخ داده اماده و

سازگار بکنن. بسیاری از بچه‌ها با شروع شدن دوران نوجوانی خلق و خو و رفتارهاشون

 به کلی تغییر می‌کنه. خب این یعنی فقط بچه شما اینطوری نیست و شما تنها هم نیستید درسته؟

 اونها سعی می کنن  که خودشونو مستقل جلوه بدن.. این چنین فاصله گرفتن آن‌ها

از محیط خانواده تقریبا طبیعیه..اسمش رو قهر یا فرار نذارید. نوجوانان در این سن به شدت

از رفتارهای هم سن و سال‌های خودشون الگو میگیرن و تنها دوستان خودشونو راز دارشون

 میدونن و دوست  صمیمی خود تصور می‌کنن. این درست همان زمانیه که اونها حرف‌های

دوستهاشونو در تصمیم گیری‌هاشون حتی  بیشتر از حرف پدر و مادر و سایر اعضای

خونواده دخالت می‌دن  . در نتیجه همین امر می‌تونه باعث اختلاف شدید بین دیدگاه‌های

والدین با فرزنداشون  بشه. پس میبینید بحث نکته شناسیه بحث رند بازی و دوز و کلک نیست

شناخت نکات ریزی هستش که با یذره اگاهی و تیز بینی حل میشه جاشو به لذت میبخشه"

بله هممون میدونیم  که والدین اصلا علاقه‌ای ندارن  که فرزندشون از دیگران الگو برداری

بکنن  و این در حالیه که تمام فرزندان این سن در بیرون از خانه به دنبال الگوهای جدید

هستن .یکی از گزینه های کلیشه ای و  رایج در دوران نوجوانی سر و صدا کردن و بحث

نوجوانان با والدینه  بگی نه داری دروغ میگی . شاید این امر برای تمام نوجوانان صدق

نکنه ها اما انکار نکنیم . گر چه پدر مادرها به کوچکترین رفتار نوجوانشون حساسیت بیش

و بیش و بیش  از حدی نیز از خود بروز میدن" این اشتباهه" والدین باید بدونن کمی تامل

 و صبوری در برخورد با نوجوان حساس و پر تنش" لازمه اصلی  دوستی و ارتباط بیشتر با

خود اونهاست. شاید والدین فکر کنند که فرزندشان قبل از این که به سن بلوغ برسن"

بیشتر از آن‌ها حرف شنوی داشتن  با ادب تر بودن" این حرف کاملا درست است اما ربطی

به ادب تر بودن نداره" کسیکه ضعیف و ناتوان باشه مسلما شلوغم نمیکنه وقتی بزرگتر بشه

خب میدان باز تری میبینه سهمشه حقشه دیگه.. والدین باید تغییراتی که در فرزندشون به وجود

آومده رو درک کنن  و خودشونو با شرایط جدید وفق بدن " تا دچار مشکل نشن. در ضمن

والدین نباید با نوجوانشون مثل انسان‌های مجرم رفتار کنند  این خیلی مهمه ها چرا که چنین

رفتارهایی احتمال زیاد داره  اونها رو از محیط امن خونه  فراری بده. پس چکار کنیم؟  باید

کتاب‌هایی که در مورد نوجوانان نوشته شده رو اول خودشون بخونن و بعد از راهبردهاش

بر اساس گفتارهای کارشناسان این امر بکار بگیرن"  شما باید بدونید  که قبلا هم عرض کردم

 در سن بلوغ نوجوانها از جوش‌هایی که روی صورت‌شان در میاد خجالت زده  میشن. اینجا

نقش شما چیه؟ شما باید راهکارهای مبارزه با این گونه مشکلات رو بهشون ارائه بدید. شما

با گفتن این جمله که ما هم این دوران را به همین شکل گذروندیم بهشون قوت قلب بدید. هرگز

و هرگز  با کلمات تحریک آمیز اونها رو  مورد خطاب قرار ندید. حتی اگه یک نفر مثلا پدر یا مادر

برخورد کردن رو بلد نیست بهونه نشه شما هم بیخیال بشید خیر.. چرا که نوجوان  بسیار

حساسه  و ممکنه   چنین برخوردهایی باعث بشه از شما بیشتر فاصله بگیرن .  مادرها

می‌تونن  با دختراشون  در مورد مشکلاتی که معمولا در سن بلوغ باهاش روبرو میشن

 صحبت کنن و همچنین پدرها با پسراشون  درباره مشکلات دوران بلوغ که معمولا هر پسری

با آن روبرو می‌شه" صحبت کنه.اما یادتون باشه ها  هرگز سعی نکنین بیش از اندازه

درباره موضوعات جنسی باهاشون گفتگو بکنین. با باز کردن بیش از حد اینگونه موضوعات

کاری نکنید که  فرزندان حریم بین خود و شما رو بشکونن و خدای ناکرده دریده بشن".

در حد نیاز باهاشون درمورد مشکلات بلوغ جسمی و جنسی صحبت کنید واونم  به صورت

کاملا خصوصی. معمولا نوجوانان در محیط مدارس و کلاس‌های آموزشی به اندازه کافی

در این رابطه با هم صحبت می‌کنن شکی نیست.اما سعی کنید اطلاعات بی‌مورد بهشون

ارائه ندین  تا گمراه نشن. شما می‌تونید حتی کتاب‌های آموزشی مخصوص پسرها و

دخترها که درباره مشکلات اونها در این سن بلوغ صحبت کرده رو در اختیارشون قراربدید تا

اطلاعات کافی در این‌باره رو  کسب کنن. البته باز عرض کنم  بد نیست که خودتان یک

بار این گونه کتاب‌ها را مطالعه کرده باشین وبعدا در اختیار اونها قراربدید .وقتی شما

مشکلات دروان نوجوانی را درک کنید" این کار باعث میشه" نوجوان شما در کنارتون احساس

راحتی و آرامش بکنه. چرا که می‌بینه کسانی به فکر او هستن حتما لازم نیست خودتون رو

با  اونها و مشکلاتشون  درگیر بکنید. درک کردن رفتارشون می‌تونه کمک بزرگی باشه تا رابطه

پدر و مادر با بچه اش مستحکم تر بشه .اگر نوجوان شما می‌خواد موهاش رو مثلا رنگ

کنه و یا ناخن‌هایش را لاک بزنه  و همچنین به پوشیدن لباس‌های فانتزی علاقه نشون میده"

فورا بهش نگید بیشعور قرتی  فورا الفاظ زشت بارش نکنید" در اصل  با این کار می‌خواد خودش

رو بیشتر نشون بده سعی نکنید با هر کاری که از او سر میزنه برخورد کنید. بجاش  سعی کنیم

 در مورد انجام کارهای پر خطری مانند  سیگار کشیدن و تغییرات دائمی ظاهریشون طوری

باهاشون برخورد داشته باشید  تا تغییر ظاهری و زودگذر که مختص همین سنینه" به مرور زمان

بر طرف بشه  و خواهد شد . جدی بودن در رابطه با برخی رفتارها به نوجوانان میفهمونه  که

نمی‌تونه  دست به هر کاری بزنه  و تجربه برخی کارها ممکنه مجازات بسیار سختی براشون در

بر داشته باشه. برخورد و رفتار نامناسب اولین گام اشتباه ناخواسته خود ماست تا بچه رو

بسمت گام اول خلاف بکشونه و بعدش کار سختر میشه ها".. نجات دادن نوجوانان از دام

اعتیاد بسیار حیاتیه. والدین باید در برخورد با چنین مواردی کاملا کارشناسانه و حرفه‌ای

عمل بکنن .نوجوانان ممکنه" از انتظاراتی که والدین‌شون ازشون دارن ناراحت بشن.یک

 نوجوان معمولا میدونه  که والدین ازاونها انتظار دارن تا نمرات خوب بگیرن  و رفتار قابل

قبول داشته باشند و همچنین مقررات خونه رو به خوبی اجرا بکنه. معمولا نوجوان از این

انتظارهای والدین باخبره. پس لزومی نداره  که پدر ومادرها بیش از حد روی یک موضوع خاص

تمرکز کنند و هی بگن و بگن و تکرار و تکرار بکنن" چرا که ممکنه نتیجه عکس داشته باشه

اونوقت.  میزان و معیار دستتون باشه" در ضمن اگه شما از نوجوان خود انتظارات خاصی

نداشته باشین هم اونها پیش خودشون فکر می‌کنند که برای شما اهمیتی ندارن  و این

برداشت ممکن است رابطه بین والدین و نوجوانان را تیره و تار کنه.از آن جایی که اکثر نوجوانان

بیشترین الگو برداری‌های خودشونو از روی دوستاشون انتخاب میکنن  . والدین باید در

مورد دوستان نوجوان خود حساس باشه که این مهمه حواستون باشه" چرا که اگر دوست

فرزند شما مشکل اخلاقی داشته باشه به راحتی می‌تواند فرزندتونو گمراهبکنه چرا که

نوجوانها کلا تبعیت بی‌چون و چرایی از دوستان خود دارن. هر چی فرزندتون ساده و پاک تر

باشه خطر در این مورد بیشتر در کمینه و بیشتر محتاط باشید روی این امر" و  سعی کنید

 قبل از آنکه رابطه دوستی فرزند شما با یک هم سن سال خلافکار و مشکوک محکم بشه

این رابطه را قطع بکنین. فقط دوستان سیگاری و یا الکلی خطرناک نیستن ها ..در برخی از

موارد کسانی که سرکش و قلدر نیز هستند"  می‌تونن الگوی بسیار نامناسبی برای فرزند

شما باشند. همینکه دوستشون رو بدنام و سرکش دیدید فورا اینو ازش جدا کنید بدور از

تعارف و ترحم" شاختن دوست فرزند‌تان باعث میشه تسلط بیشتر و غیر محسوس‌تری روی

اونها داشته باشید.مقداری تغییر در شکل ظاهری در نوجوانی یه امریست عادی اینو هممون

میدونیم و گذروندیم" اما اگه این تغییرات غیر معمول باشه حتما فرزندتون رو به یک پزشک

معرفی کنید تا در صورت لزوم درمان‌های مورد نیاز رو اجرا کنن.  علائم و هشدارهای غیر

معمول دیگه ای هم هستند مثل .افزایش شدید وزن یا از دست دادن بیش از حد اون

مشکلات خواب" تغییر ناگهانی و خارج از عرف خلق و خو" از دست دادن سریع دوستاش  فرار

از مدرسه" کسب نمرات خیلی ضعیف البته ناگهانی " صحبت کردن درباره خودکشی  حتی

اگه به صورت شوخی  ادا بشه نشونه‌هایی از مصرف مواد مخدر"الکل و دیگر مواردی که

انجام آن‌ها توسط فرزندتونه" و می‌تونه زنگ خطر رو به صدا در بیاره. توجه داشته باشید"

برخی مواردی که بالا عرض کردم  مثلا آشفتگی در خواب" اگر بیش ازده روز طول کشید

به فکر درمانش باشید و این گونه مسائل را نادیده نگیرین.برای کودکان و نوجوانان خود

حریم خصوصی قائل بشید" به ویژه اگر نوجوان دارید. این بدان معنی نیست که آون‌ها را

به حال خودشان رها بکنید. یک پدر و مادر نمونه در هر شرایطی به طور محسوس و

نامحسوس آمار کارهای فرزندش  رو داره. البته قائل شدن حریم خصوصی بدان معنی

نیست که در ۲۴ ساعت شبانه روز آن‌ها را در حال خودشان رها کنید. این غلطه"  با وضع

قانون به طور مثال حاضر شدن سر میز نهار و یا شام خیلی مهمه دور هم و با هم غذا خوردن"

و هم چنین حضور در جلسات درون خانوادگی باعث بشید  تا اونها بیش از حد در

اتاقشون به سر نبرن.شاید بسیاری از افراد حتی در دنیای مدرن امروزی تصور کنند که

تربیت فرزندان فقط برعهده‌ی مادرانه  و پدران تنها مسئول تأمین مخارج خونواده هستند.

خیر این افکار منفی و راحت طلبانه از خود دور بکنید که دود فردا بچشم جفتتون خواهد

رفت"حتی تحقیقات نشون می‌ده  که نقش پدر در تربیت فرزند چیزی نیست که بشه

براحتی نادیده بگیریمش"   
  هر دو والد (پدر و مادر) نقش بسیاری مهمی در تربیت فرزنداشون دارن. . برای مثال

کارهایی مانند تعویض پوشک" خواباندن کودک" بردن کودک نزد پزشک و همکاری

در کارهای منزل را انجام میدن" خب این چقدر زیباست" اونوقت چطور سن او بالاتر میره میسپاریش ب

ه مادر و دیگه ازش غافل میشی؟ غیر منصفانه هست پدر گرامی  اگر از همکاری در تربیتش فرار بکنید"بله 
در دوران نوجوانی" بچه‌ها بیشتر به همسالان خودشون نگاه می‌کنند و می‌خواهند شبیه

اونها یشن اما اگر ازشون سوال بکنید می‌خواهند در آینده چگونه شخصیتی باشید

 فورا پدر یا مادر خودشونو درنظر می‌گیرن.پس یادتون باشه:هرقدر روابط بین پدرومادر

بهتر باشه به همون اندازه کودکان بیشتر موارد عاطفی و کارهای مشترک را می‌بینن و درک می‌کنن.وقتی که  والدین به‌صورت گروه با عملکرد خوب کار می‌کنن کودکان هم یاد

می‌گیرن  که چطور باید کارهاشونو انجام بدن.ضمنا یادمون باشه مشاجره بین پدر و مادر

بحتم در اکثر خانواده ها رایجه اما موضوع اصلی اینه  که والدین چطور با وجود اختلاف

نظری که با همدیگه دارن مؤدب هستند و به همدیگه  احترام می‌ذارن. به‌این‌ترتیب" فرزندان

یاد می‌گیرند که چطور با مدیریت درست مشکلات را برطرف کنند.برخورد خوب شما  باعث

میشه فرزندتون همون برخورد رو بشما تحویل بدهند یادتون نره"
گاهی پدر و مادرها بدلیل ضعف مدیریتی دچار پریشانی" افسردگی و ناراحتی میشن" وظایف

خودشونو به‌عنوان والد  به‌خوبی انجام نمی‌دن. به همین دلیل نوجوان اونها   رفتار

مناسبی نخواهد داشت. 


در نوجوانی بعضی پسرها دوست دارن  که مردانگی خودشان را نشان بدن  دعواشون

نکنید تشویق بکنید و راهنمایی" و راه درست مرد شدن رو نشون بدید..


سه گروه از انواع برخورد در تربیت با فرزند  رو میگم: که در نهایت با فلان برخورد

بچه نتیجه ای خواهند رسید؟


والدین مقتدری که کمتر محبت می‌کنند و کنترل بالایی روی فرزندان‌شان دارند"اینها فقط

متعصب خشک هستند"


والدینی که اقتدار آنها همراه با عشق و محدودیت است. در این مورد کنترل به‌میزان

معمول و محبت بین اعضای خانواده زیاده"بحث و بگو مگو بین اعضای خونواده صورت

میگیره  ولی والدین همچنان کنترل و نظارت خودشونودارن.اینم یه نمونه"


والدینی که محبت خیلی زیاد و کنترل بسیار کمی روی فرزندان خود دارن. در این گروه

کودکان کاملا مرکز توجه هستند و به نوعی فرزند سالاری در خانواده حاکم است.اگر

نیست رخ خواهد داد
===========================

خب  حالا چکار باید بکنیم  مسیر اسون تر بشه؟

پدرها باید همان رفتار محبت‌آمیزی را که با همسرشون دارن " با فرزندشون نیز داشته باشن و به حرفهای اونها نیز گوش فرا بدن .

هنگامی‌که کودکان چیزی را با خلاقیت خودشان می‌سازند و به پدرشان هدیه می‌دن"یا

بطریقی بهش ثابت میکنه که بابا دوست دارم" پدر باید عکس‌العمل مناسبی  نشون بده وگرنه

این جوونه همینجا شکسته میشه. .حتما نیاز نیست فریاد بزنید و بگید دووووستت دارم" کافیه

به خواسته شون ارج بذاریم" اهنگی که دوست میداره براش پخش کنید بهمین اسونی"

قرار نیست کادوی میلیونی بخرید


روز پدر مختص یکروز نیست" روز زن هم همچنین " پس از این روزها بهره ببریم تا پرده

غرورمون شکسته بشه و کلمه دوستت دارم رو روزانه بزبون بیاریم  تا عشق و نشاط

و شادمانی در زندگیمون هویدا بشه"

اخرین جمله :  

بیاد داشته باشیم شاید افراد زیادی

در زندگیمون نقش پدرانه برامون داشته باشن  قدر دان این موهبت های خدا رسان باشیم..

فراموش نکنیم همیشگی نخواهد بود... به امید روزی که عشق و لبخند چاشنی سفره های

زندگی همه مون باشه

امین

مادران را همه تقدیر کنید.

مادران

گویند که لحظه ایست روئیدن گل" آن لحظه هزار بار تقدیم تو باد


تـاج از فـرق فلك بـرداشتـن


تـا ابـد آن تـاج بـر سـر داشتـن


در بـهشـت آرزو ره يـافتـن


هـر نـفس شـهدي بـه سـاغـر داشتـن


روز در انـواع نـعـمت ها و نـاز


شـب بتـي چون مـاه در بـر داشتـن


جـاودان در اوج قـدرت زيـستـن


مـلك عـالـم را مسـخّـر داشتـن


بـر تـو ارزانـي كه مـا را خوشـتـر است


لـذت يـك لـحظـه مـادر داشتـن .


تسّلی بخش تمام کسانی که مادر گرامشون رو از دست دادند

قدردان مادران تان باشید

شادمان باش تو ای مادر من ای گرانقدرترین گوهر من

به جهان زحمت من بر سر تو سایه رحمت تو بر سر من

مادرم دوست دارم من بخدا

میپرستم تو رو من بعد خدا { قَد خدا }

مادران را همه تقدیر کنیم از محبت همه را سیر کنیم

چون به پای من و تو پیرشوند جان فـدای ره این پیر کنیم

مادرم دوست دارم من بخدا

میپرستم تو رو من بعد خدا { قَد خدا }

زیر پای تو بهشت ابـدی همه ی عمر برایم مددی

هرچه تقصیر و قصورم دیدی متحمل شدی و دم نزدی

مادرم دوست دارم من بخدا

میپرستم تو رو من بعد خدا

=========================

الحق که مادران خدایان روز ی زمین اند"

مادران و همچنین پدران نشانه ای بزرگ از عینیت خالق برای ما در روی زمین هستند"


تک تک ماها بدرستی میدونیم در هیچ موردی ذره ای نمیتونیم تردید کنیم" مثلا در معامله ای

پدری بما پیشنهاداتی بده ما فکر کنیم نکنه قراره سرمون کلاه بذاره؟


یا مادری راهی بما نشون بده یا خوراکی تقدیممون کنه ما از پاک بودن یا نبودنش تردید کنیم"

مگه میشه؟


ولی متاسفانه در مورد خالق هم ازش میتوسیم هم عشقشیم هم خالق همون

پدر و مادرهای ماست" هم بخودمون جرات میدیم که بهش شک کنیم" خدایا چرا؟

خدایا ما چی؟ خدایا یادت رفت؟ براحتی حتی گلایه میکنیم در صورتیکه گفته

تو موظفی بندگیت رو با سجده کردنت ثابت کنی تا خدایی مرا در مورد خودت

بنفع امروز و فردایت ببینی" میتونی با نیت زرنگ و بودنت و بزرگ شدنت منو

دور بزنی اونوقت با مسئولیت خودت هر راهی انتخاب کردی سریعتر میرسونمت..

جالبه که باز هم میگه هر گاه برگشتی مغرور نیستم باز تو رو میپذیرم.

عیوبتم به بنده های دیگه نمیگم ستار العیوبم" براحتی هم اگر خضوع باشی میبخشمت..

کاری که ماها به همنوع خودمونم هرگز نخواهیم کرد.


هرگز در هیچ کتاب و آیینی یاف نشده که خالق به شخصی بی دلیل اموال بینهایت

عنایت کند یا بی دلیل مسدود کند راه رزق و روزی بنده یا از حرکتی باز بدارد

شخصی رو برای پیشبرد هر کاری"


کافیست برای درک این مسائل به گزینه هایی چون توان و قدرت ذهن و اراده که

هر زمان او فرمان دهد امواجش بسمت و سوی ان بنده راهی شود"

اگاهی داشته باشیم.


در انصورت بهتر متوجه خواهیم شد که در اوج خوشیها یکباره شاهدیم تمام روزنه ها

بسته و به سختیهایی مبدل میشه تا برسیم به مرز

{{ دیگر خسته شدم و از من بر نمیآید.}}


انجاست که با هوش و قدرتمان تمام تلاشمان را خواهیم کرد باز به راه های بن بست

و مسیری بسته میخوریم":باز دلشکسته.و نا امید..


اصالت و ثبات در ایمان یعنی" بحدی ایمان داشته باشی اونم با چشم باز نه با ترس"

که وقتی گام بسمت ارزوهات برداشتی با جرات به او توکل کنی" ولی خودت دلیلی

خودت عاملی" نه اینکه تو پسخونه بشینیم و گلایه کنیم"


قومی به جد و جهد گرفتند زلف یار " قومی دگر حواله به تقدیر میکنند..


با ریزترین علامت نا امیدی خانه نشین میشن که: ای بااابا سرنوشت ما

همین بوده تقدیر ما همین بوده............عجب"


اما به یکباره میبینیم بصورت الهام روزنه ای پیش روی ما سو سو میزنه"

افرادی فکر میکنیم ناخواسته ولی او خواسته که بیاری ما بیاد"مامور بشه"

اینجاست اگر بیدار باشیم یا سبک خواب باشیم" ان مسیر رو دنبال و به بزرگراه خواهیم رسید"

تن پروریها و تنبلیها " و از کسب تجارب دیگران و عدم مطالعه در این مسیر

باعث میشه پیگیر ان روزنه نیز نباشیم .


چه بسا افرادی نام اون روزنه ها رو شانس میذارن" ایکاش همگی یکسان برسیم

بدانجاییکه درک کنیم:

(( ماجزیی ازخداهستیم وخداوندازروح خود درما دمیده است بنابراین اراده خدا،

اراده ماست واراده ماهمان اراده خداست"))

اگر دقیقا به مرز از باور برسیم"

ای انکه طلبکار خدایید..خود آیید """ حاجت به طلب نیست شمایید شمایید"

انگاه خواهیم فهمید از چه کسی انتظار طلب داریم از خدایی که در خودمون وجود داره؟


نی من منم و نی تو تویی نی تو منی
هم من منم و هم تو تویی هم تو منی
من با تو چنانم ای نگار ختنی
کآندر غلطم که من توام؟ یا تو منی؟


راز و راه رسیدن به آمال هایی که فکر میکردیم دست نیافتنیست

بلند شدن و گام برداشتن بسمت هدف هاست.


در این جهان پهناور احدی ادرس دقیق ندارد که از پول حلال کسی بتونه راه صد شبه رو

یکشبه طی کنه" اتفاقا اگر پشت کنی به قانون خدا و فقط به مسیر یکشبه فکر کنی"

خدا دقیقا در همان مسیر روزنه هایی برات باز میکنه و بزودی شاهد خواهیم بود

رسید بجایی که دارایی هایی که بهمراه ارزوهای شیرینش داشته رو چنان از دست داده

که نمیتونه از بدست اورده های فراوان و محصولش بهره ببره" مثال" بیماری ...

داری نمیتونی بخوری" چند نفرو سراغ دارید؟

زندگی مالی در حد عالی" نون رو باید سوخته بخوره برنج رو ته دیگ بخوره" گوشت نباید بخوره

غذا رو بی نمک بخوره" چایی رو بی قند بخوره" و ...و..

ماحصل میانبر رسیدنش میشه از اوج ناتوانی به شرکتهای خیریه پرداختن انهمه داراییها رو......

کمی تامل کافیست" قدرت..سلامتی" اندیشه سالم بالاترین سرمایه ایست

که داریم و ناسپاسیم" همانطوریکه کرارا عرض کردم لابلای مطالب گذشته"

هر چیزی رو به اندازه لیاقت خالق بما میده و اگه لایقش نبودیم نخواهد داد

و داده هاش رو نیز پس خواهد گرفت"

ازموده را آزمودن خطاست بهتره درس بگیریم...


اگر اینگونه رسیدیم با داشتن سعادت" سلامتی" فرزند نیک " مالی پاک.."

مانند آب خوردن اون اموال دیگه بچشمت سرمایه بنظر نمیاد که برخ بقیه بکشی

بلکه تبّرکه هم برای تو هم برای دیگران" دریایی از خیره" دستت و مالت چنان با برکت میشه

حتی با اون داراییت ذره ای بکسی وام بدهید زندگی ان فرد هم دگرگون خواهد شد

بسمت پیشرفت و سعادت ..

و بحتم در اوج بی نیازی به ثروتی وصف نشدنی خواهیم رسید.


جا داره ابیاتی زیبا از زنده یاد استاد شهریار رو یاد اور بشم:


جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را

کنون با بار پیری ازرومندم که برگردم
بدنبال جوانی کوره راه زندگانی را

بیاد یاد دیرین کاروان گم کرده را مانم
که شب در خواب بیند همرهان کاروانی را.


خدا بصورت فیزیکی سنگی رو برامون از زمین بلند نمیکنه" بلکه راه بلند کردن سنگ رو

بهمراه هوش و استعداد بما بخشیده این ماییم که چگونه از این معادلات بر بیایم"


چه بسا در مسیر پیشرفتمون علاوه بر مسئول خود بودن" مسئولیت افرادی که از هوش و توان

مثبت برخوردار نیستند نیز باید حمایت و دستگیری کنیم"


اینجاست که علاوه بر حمایت و هدایت پدر و مادر که وظیفه قانونی و عاطفی ماهاست"

وظیفه یاری رسادن به یک علل ناتوانی یک معلول یک کهنسال یک موجود ناتوان

یک فرد بی پناه و حتی یک حیوان گرسته تسلیم شدهو گربه ای که بوی غذا

هدایتش کرده بسمت درب خانه ات...و...و.و.. باید دست یاری رساندن بسویش دراز کنیم

این همان بذریست که میکاریم و نتیجه اش را در اخرت و بهشت که دقیقا از ابتدا تا

انتهای زندگی بر روی همین زمین در این فصل" از زندگی ماست" برداشت خواهیم کرد"


عاقبت بخیری منظور زیر زمین رفتن و بهشتی پر از شراب ناب یافتن نیست"


همانطوری که والاترین نوع عبادت فقط خدمت به مخلوق کردنه


و نیازردن موجودات خداوند" نه اینکه معتکف و تن پروری دنبال کنیم


و کنج خونه بشینیم شبانه روز سه هزار و پانصد و بیت ذکر بگیم"


اینها ما رو بجایی نمیبرسانند" باید شروع کرد باید همت گمارد باید


اراده رو بکار انداخت و باید از همه مهمتر توکل به خالق کرد" اوست که


میفهمد ایا ضرر امروز نفع فردای ماست؟ بحتم تو رو در معرض بیماری


سخت قرار خواهد داد" آزمون مفهومش همینه" که این مدت رو بخاطر


رفع و دفع اون خطرآینده "نتونی فعلا بلند شی" و همانطوریکه اگر نفع و


سودی برای ما قرار است رقم بخورد"از معماملات ریز و بی پایه و ضرر افرین


به هزار روشی ما رو دور نگهمیداره"تا مرتکبش نشیم" بحتم در اخر کار خیریست


که نباید اون معمامله صورت بگیره" وظیه نداریم هم اعتماد کنیم


هم توکل کنیم هم گلایه کنیم که خدایا بمن عقل دادی دارم با هوشم فلان معمامله رو


انجام میدم چرا راه رو بر من میبندی؟ از هوش و از الهامات حتی


از الهاماتی که بصورت پیامی در خواب سراغت میاد غافل نباش"


ز دنیا نیکی و زشتی هر کس کی شود پامال؟
ز گندم جو نروید حاصلی در کشت و کار اخر

======
عصای پیریت گردد هر ان دستی که بگرفتی
نهال خود شکستی هر نهالی را که خم کردی

==============
هر دست که دادی به پدر منتظرش باش
گیری بهمان دست تو" دست پسر خویش

============
خیر اغاز دنیا و اخر دنیا نصیب تک تک عزیزان باد

کریسمس

 

کریسمس

بر تمام هموطنان مسیحی مون مبارکا باشه

غدیر


کریسمس


ژانویه


یلدا


ولنتاین


سپندارمذگان


نوروز..


چه فرقی دارند؟


وقتی هرکدام میتوانند بهانه ای باشند


برای شاد بودن



بهانه های شادیتون فراوون

شمع راه غیره گشتم راه را افروختم.

پروانه ام و کار من سوختن خویش

تا پاک نسوزم دلم ارام نگیرد

 

 

 

همه خفتند به غير از من و پروانه و شمع           قصّه ما دو سه ديوانه دراز است هنوز

عماد خراساني

ناليدن بلبل ز   نوآموزي    عشق   است           هرگز    نشنيديم   ز   پروانه  صدايي

حزين لاهيجي

بيهوده  نيست  گرية   بي  اختيار   شمع            آبي  بر  آتش    دل   پروانه    مي‌زند

صائب تبریزی

نمي‌دانم كه از ذوق كدامين داغ او سوزم            به آن پروانه مي‌مانم كه افتد درچراغداني

قاسم كاشي

بال   پروانه   اگر   پاس  ادب را  مي‌داشت          شمع  پيراهن  فانوس چرا مي‌ پوشيد

صائب تبریزی

ز آن شعله‌ها كه از   دل پروانه  سركشيد            روشن نشدكه شمع دراين انجمن كجااست

صائب تبریزی

به پايان تارسديك شمع صدپروانه مي‌سوزد         شعارحسن تمكين"شيوة عشق است بي باكي

صائب تبریزی

آخر اي  ماه  جهانتابم  چه  كم گردد ز تو            گر شبي پروانة شمع شبستانت شوم

سلمان ساوجي

اگر صد بار سوزي  باز  برگرد  سرت گردم             نيم پروانه كز يك سوختن در دست و پاافتم

نظيري نيشابوري

عاشق و  انديشة   بوس  و  تمنّاي  كنار             بهر  غيرت  شمع  آتش  مي‌زند پروانه را

صائب تبریزی

حسن وعشق پاك راشرم وحيادركارنيست          پيش مردم شمع در بر مي‌كشد پروانه را

صائب تبریزی

به دوست نامه نوشتن شعار بيگانه است            به شمع نامة پروانه بال پروانه است

صائب تبریزی

شيوة مردان نباشد  عشق پنهان  باختن            كمتر از پروانه نتوان بود درجان باختن

همام تبريزي

كسي عاشق شودكزآتش سوزان نپرهيزد          به راه عشق نتوان بودن از پروانه‌اي كمتر

ماني شيرازي

نه هرخامي زپايان شب عاشق خبر دارد            كه فصل آخر اين قصّه را پروانه مي‌داند

باستاني پاريزي

از تو با    مصلحت   خويش   نمي‌پردازم             همچو پروانه كه مي‌سوزم و در پروازم

سعدي

سالها شمع دل افروخته و ســـوخته‌ام             تا ز پروانه كمي عاشقي آموخته‌ام

شهريار

پروانه وش از شوق تو در آتشم امشب             مي‌سوزم و با اينهمه سوزش خوشم امشب

شهريار

پروانه به يك سوختن آزاد شد   از  شمع            بيچاره دل ما است كه در سوز و گداز است

وصال شيرازي

پروانه ز من شمع ز من گل  زمن  آموخت            افروختن و سوختن و جامه دريدن

نيلي ترك

پروانه‌ام  و   عادت   من   سوختن  خويش            تا پاك نسوزم دلم آسوده نگردد

وحشي بافقي

شبي پروانه‌اي ديدم ميان شعله شمعي            حسد بردم بر احوالش كه خوش‌مستانه مي‌سوزد

علي اشتري

افروختن و   سوختن   و    جامه     دويدن            پروانه ز من شمع ز من گل ز من آموخت

طالب آملي

من نمي‌گويم سمندر باش يا  پروانه  باش            چون به فكر سوختن افتاده‌اي‌ مردانه باش

مرتضي قليخاني

ما و  پروانه  و بلبل  همه  خويشان  هميم            چشم بد دور كه يك جمع پريشان هميم

ميرزا همت

شب شمع  يك  طرف  رخ جانانه يك طرف             من يك طرف در آتش و پروانه يك طرف

رفعت سمناني

با ما بگو رضاي تو گر در شكست ما است             پروانه‌ايم و سوختن مـا به دست ماست

دبيري كابلي

شرح داغ  دل  پروانه  چو  گفتم  با   شمع              آتشي در  دلش  افكندم  و   آبش كردم

فرخي يزدي

تا سحر شمع و من و پروانه با هم سوختيم             آنكه بر مقصود نائل شد سحر پروانه بود

سيري

ديدي كه   خون  نــــــا حق پروانه شمع  را             چندان امـــــان نداد كه شب را سحر كند

حكيم شفائي

شعارحسن تمكين"شيوة عشق است بيتابي         به پايان تارسديك شمع"صدپروانه مي‌سوزد

صائب تبریزی

سوخت پروانه گر از شمع" به ما روشن كرد             كه رخ افروختگان دوست گدا زند همه

فرخي يزدي

حسني كه كامل افتاد ايجاد مي‌كند عشق             هر قطره رنگ اين شمع پروانه دگر شد

صائب تبریزی

دلبر بي‌خشم و كين گلبن بي‌رنگ وبو است             دلكش پــــــروانه نيست شمع نيفروخته

كليم كاشاني

بوي گل  امشت  ز دود  شمع  مي‌آيد" مگر             بلبل اشكي بر سر خاكستر پروانه ريخت؟

حاذق گيلاني

بنشسته و جز شمع كسي پيشش نيست             پروانه  بيا  كه  روز  روز  من   و   تست

راضي اصفهاني

اي  شمع بزم!  دوش   چرا   مي‌گريستي؟             پروانه عاشق است تو سر گرم كيستي؟

ابدال اصفهاني

 

بقدری ادامه دادنش از زبان شعرا زیباست که هر چقدر پیش تر

 

میریم لذتش بیشتر میشه 

دوستان سعی کنید در تمام فرصتها کتاب بخونید البته در سالهای آینده کتابهایی تولید میشه صوتی که فقط باید گوش کنید..جالبه نه؟ فعلا حرفهام مشتری نداره اما زمان قاضی خوبیه . کسیکه دانشش و معلومات شخصیش بالا بره خودش پیغمبره نیازمند هییییچ پیمبر و امامی نیست ما مامور دیگران نیستیم بلکه مامور و راهنمای خودمونیم هیچکس احمق نیست فقط کسیکه مانندت فکر نمیکند فورا دور شو زمان قراره تنبیهش کنه تو هم مبسوزی پس هشدار بده بیدار نشد فرار کن...

 

...

yazdan ghase,i   یادگاری که در این گنبد دوار  بماند"  گنبد همین جهان گنبدی ماست که بعدها  میفهمید.