عشق از دست رفته..از دست رفته.

 

مادر مثل مدادیست که هر روز تراشیده شدن و کوچک شدنش

را حس میکنی تا وقتی که تمام میشه...

و پدر مثل خودکاری است که هر چقدر هم که با هاش بنویسی

 تغییری در ظاهرش احساس نمی کنی ...

فقط یک روز با خبر میشی که دیگه نمینویسه
 

عشق از دست رفته..از دست رفته."گرچه اينجا رو دنياي مجازي مينامند اما به راحتي ميشه فاصله هاي بين دو دوستي كه" دست بيعتش رو ميشه باور كرد و يا وقتي روز آزمون  فرا ميرسه دنبال  بهانه جويي ميگردند رو تشخيص داد "خوش به حال دوستاني كه ارج نهادند و حتي نظر مخالف اما اظهار نظر كردند بد بحال كسانيكه خاموش اومدن خوندن و رفتن كه مبادا حرفي بزنن خودشون بد بشن" اواي عزيز شادي عزيز نازنين جان معصومم نياز دختر نازم مرسي.سركار خانم ملينا كه اصلا نظري نداشتند بازم ممنون.فرقش در اين هستش كه در دنياي واقعي فرصتي براي فكر كردن به اندازه دنياي مجازي وجود ندارد" اما خوبيش در اينه كه تو دنياي مجازي چون فرصت هست به راحتي ميشه بعد از گذشت زماني گفت و شنودها مرور بشه و حقايق در جواب طرف گفته بشه اما واي به حال كسي كه اين زمان هم بهش داده بشه باز هم افكارش كشش نداشته باشه بهترين راه رو انتخاب كنه..به هر حال"بحث امروز در اين باره نيست" بلكه:دنبال دلايلي هستيم كه چرا و چراها مشخص بشه و شايد راهكاري براش پيدا بشه و در نهايت راهي ميانبر براش پيدا كنيم كه چگونه با ارامش زندگي كنيم چگونه عشق را بشناسيم و به او اهميت بدهيم "

بقیه بحث در ادامه مطلب:

ادامه نوشته

السلام ای حضرت سلطان عشق

 

میلاد شمس الشموس، خسرو اقلیم طوس، شاه انیس النفوس،

برهمگی تبریک و تهنیت باد.

 

چشمه های خروشان تو را می شناسند
موجهای پریشان تو را می شناسند

پرسش تشنگی را تو آبی، جوابی
ریگهای بیابان تو را می شناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت
زین سبب برگ و باران تو را می شناسند
از نشابور بر موجی از «لا» گذشتی
ای که امواج طوفان تو را می شناسند
اینک ای خوب فصل غریبی سر آمد
چون تمام غریبان تو را می شناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم
کوچه های خراسان تو را می شناسند
 
 

زهر است عطاي خلق هر چند دوا باشد...

با سلام خدمت دوستان گلم:
موضوعي رو دنبال ميكرديم بنام:يادش بخير"ايمان"باور اعتبار و احترام و اعتماد.

كه دوستاني با ديدگاه ها و منطق خودشون مطلب رو خواندند و نظريات شون رو اعلان كردند كه در نهايت سركار خانم مريم وارد بحث شدند و حال يا نقصاني بر نويسنده و همگام نبودن گفتار و اعمالش و دليل  بر مخالفت كردن بحث مورد نظر شده و يا اينكه بطور كلي مطلب از ريشه غلط بوده" بهر حال چون فعلا  قانع نشدند و بنتيجه نرسيدند ادامه خواهيم داد. اما در بين راه به دو راهي رسيديم كه انگار راه بحثمون داره كج ميشه" و به بيراهه داره كشيده ميشه" گاهي واقعا  كساني براي كارشكني متوسل به كجراهي ميشن و گاهي هم براي فرار از حقايق" از دوستان خواهش ميكنم بحث اصلي رو سوژه قرار بدهند من اينو گفتم يا تو اونو گفتي رو بيخيال شيم" چند سوال از من پرسيدند سركار مريم خانم  من نيز جواب دادم براي اينكه دنبال مطالب گفته شده نگرديد  يا وقت گرانبهاتون رو هدر ندهيد همه رو بصورت فشرده اينجا مينويسم كه مجددا باز نگري بشه"در اينجا اعلام ميكنم اگه سروران از ديد يك غريبه مطلب را خواندند و من مقصر بودم پيشاپيش اول از مريم خانم و بعد از كل دوستانم عذر خواهي ميكنم.
لطفا فقط سوژه مورد نظر رو دنبال كنيد" حالا نيايد بگيد ايا نيازي بود كه بازم كامنتها  يا جوابها نوشته بشه اره عزيز دلم" هزار بار ديگه هم شد ادامه ميدم تا بنتيجه مطلوب برسيم اصلا فكر كنيد گفتار من اشتباه بوده خودتون دنبال كنيد مطالبها رو.و گفت و شنود ها رو.فراموش نكنيد وقتي بحثي عمومي دنبال ميشه حتي يك رهگذر هم ميتونه جواب ديگري رو بده بشرط منطق و رعايت ادب.سعي كنيد طرفداري از هيج كسي نكنيد بلكه  طرفداري از گفتارش كنيد و تا اخر بحث جلسه رو ترك نكنيد حال بهر بهانه اي  اگه جايي حس كردي كم اوردي جوابي كه بايد بگي اين هستش: معذرت ميخوام "اينكار سبب ميشه منطق جاي غرور رو بگيره" شيشه چون از باده پر شد از هوا خالي شود
با تشكر.


س: اگر شما با من برخورد کنید ناراحت نمی شم.اما وقتی عزیزان دیگه اینجور بی محابا حرف میزنن و مخصوصا بحث به بیراهه میره و دیگران مانند آوای عزیز ناراحت میشه متاسف میشم..
ج: فراموش نكنيد بهمان اندازه كه سركار خانم اوا براتون عزيز هستند و از اينكه خداي نكرده بهشون توهين بشه متاسف ميشيد بمن حق بديد ديگر دوستان من نيز همانند اوا خانم برام عزيز هستند و من بيشتر متاسف ميشم بهشون بي حرمتي بشه.
س: کجا تو هین کردم؟از شخص خاصی نام بردم؟به شما بی ادبی کردم؟
س: کی دلش میخواد زنشو برهنه بیرون بفرسته؟باور خودتونو به دیگران تعمیم ندید.( اين اولين توهين محسوب ميشه فرض كنيد اين باور من بوده شما و دوستان كه عاقل بودند ميتوانستند با ادله منطقي باورم رو رد كنند)
س: این باورهای اشتباه ..این زود باوری و خرافه پرستی از ما یک بره مطیع ساخته.( بره كسي هست كه بقول شما مطيع باشه وقتي كساني چون شما فورا باين شدت برخورد ميكنند ايا بره مطيع هستند؟)
س: ببخشید ..تازه کامنتی وبلاگتونو خوندم...همه تقریبا تقدیر و ستایشتون کردن...من همچین ادمی نیستم..شاید به همین دلیل ناراحت شدین.ج:(شما از كجا ميدونيد كه من تشنه ستايش كردن هستم كه اينطوري قضاوت كرديد؟)صمنا بقول خودتون ميتونيد مثل بعضيها ستايشگر نباشيد اما بايد جواب منطقي براي رد كردن عرائضم داشته باشيد.س: چرا انتخابی عمل میکنید؟یه کامنت رو خصوصی یکی رو عمومی میذارید؟ج: وقتي شما براي كامنتي تيك خصوصي رو ميزنيد چگونه ميتونم تاييدش كنم؟تصورم اين هست نبايد تاييد بشه" س: حتما میدونید کلیشه شدن یعنی چی؟میدونید و یقین دارید...بس کنید این شعار های همیشگی و پوسیده رو...نیازی به نظر سنجی و به اشتراک گذاشتن کامنت من نبود.ج: شما با چه دليل قانع كننده اي افكار و گفتارم رو پوسيده و كليشه اي فرض كرديد؟  اولا مطلب عمومي بوده همه ميتونن بخونن و نظر خودشون رو بگن در ضمن اگه  به اشتراك گذاشته نميشد پس چرا از روز اول مطلب رو نوشتم؟ كه دوستان بيان بخونن و نظريات خودشون رو مودباته و منطقي بگن"و اگر رد كردند ازشون دليل منطقي بخوام.س: من کارم با نسل سومه.نسلس که به وضوح به اعتقاداتمون و چیزهایی که برای من دهه 50مهمه می خنده..و گناهکار واقعی من و تو هستیم که کاری برای این نسل انجام ندادیم..چرا؟چون فقط حرف زدیم نه عمل. ج: دقيقا اينجا بوده كه اسم نسل سومي ها رو بميان اورديد و من نيز ادرس گذاشتم تا متوجه بشيد من چكونه تربيت كردم همون نسل سومي رو كه باورم دارند و بمن كه دهه 30 يا 40 هستم نميخندند كه سركار خانم اوا فرمودند اگه بحثي داريد چرا پاي خانواده ها رو ميكشين وسط انگار اين جمله رو مشاهده نكردند كه دوست صميميشون حرفي از انها بميان اوردند نه من. س: چرا ماهواره و مد و غرب و مقصر میدونی...به من نگو این حرفارو  ج: براي اين سوال بوده كه عرض كردم خودم نصاب ماهواره هم هستم يعني شايد كارد و چاقو بسازم اما تبليغ نميكنم كه برن باهاش ادم بكشن كه" چون اكثر خريداران چاقو عاقل هستند. ضمنا براي رد فرمايشتاتتون لطفا باين ادرس برويد متوجه خواهيد شد جوابي كه به سركار خانم نگين داده بودم چي بوده در مورد ماهواره اين كامنت مربوط ميشه به سه تا پست قبل تر اينو گفتم شايد نتونيد اينجا ادرس رو كپي كنيد "http://yazdan-h.blogfa.com/comments/?blogid=yazdan-h&postid=798&timezone=12600 س: از دور ایستادن و تماشا کردن و شعار دادن کار اسونیه که مخاطبان عزیزتون این کارو بلدن.
ج: راستي اين مخاطباني كه شما نام ميبريد ايا همون بره مطيع هستند ديگه اره؟ يعني اينقدر درك نميكنند كه فقط دورادور تشويقم ميكنند؟بي الطب خود شما هم كه يكي از همان مخاطبان بوديد دقيقا همه مخاطبان مثل شما بودند و هستند فرق در يك چيز بوده و هست بقيه مطلب و خواندند تشخيص دادند اما شما فورا جبهه گرفتيد. س: اما بخوام عذرخواهی کنم نه....چون خیلی چیزها مشخص نشده ج: بشما وقت لازم رو ميدم با دوستانتان باز هم مطلبم و كامنتها رو بخوانيد فقط منتظرم ببينم ايا بعد از اينكه واقعيت رو متوجه شديد عذر خواهي ميكنيد در پيشگاه مخاطباني كه سركار خانم اوا هم يكي از همانهاست؟و اگر قانع نشديد بحث رو به بهانه اي نبنديد ادامه بدهيد من در خدمت خواهم بود. س: ناتمام و خیلی ارمانی به قضایا نگاه می کنید...سعی می کنم دیگه حرفی نزنم...البته فقط سعی می کنم...ج: لطفا معناي ارماني رو برام روشن كنيد شايد من نميدانم.

لطفا از همه دوستاني كه مطالبها رو خوانند بي غرز و بي كينه نظرشون رو اعلان كنند بينهايت از همتون سپاسگذارم  كه

وقت گذاشتيد . دوستون دارم..باباي

برخورد و تربيت

 اين پستم در مورد سركار خانمي نيست كه سر موضوعي بحث داريم" شايد يه موضوع كوچولو بهشون مربوط

باشه نه همشون" چون در مورد گفتن جمله"عزيز و جانم و اينها ربطي به اون خانم نداره بحثش جداست

ضمنا از دوستانم خواهش ميكنم نظر خودشون رو فقط بيان كنن جبهه نگيرن يا طرفداري از من نكنن اين يعني خراب نكردن پلهاي پشت سرمون. مرسي

هر چیز که در جستن آنی....آنی

اگه مردی حاضر بشه زن خودش رو معطر کنه و در کوچه و بازار بگرده و جوانی دیگر بوی بدن آن زن استشمام کند و برود در جای دیگر گناه کند 99 در صد از گناه زنای آن جوان به گردن شوهر آن زن زرق میشود.اینو رسول خدا فرموده نه من.

من وقتی برخورد یک زن رو در وبلاگم میبینم دقیقا میذارم بحساب ادب خانوادگیش با اینکه بارها هم عرض کردم اکثر کسانیکه تو وبلاگها حرفهای درشت میزنن تو خونه جرات ابراز نظر و عقیده ندارند" فقط برای مطرح شدن ساده خودشون رو به اب و اتش میزنن"

بزرگ اید به چشم خلق هر کس شهرتی یابد=

غرض نام است مردم را چه خوشنامی چه بدنامی"

همين مطرح بشن دلشون خوشه" ضمنا بارها شده براي نوشتن نظر در وبلاگ دوستان از از كلمه جانم"عزيز"دوستت دارم" عزيزمي" گلمي و... استفاده كردم دقيقا نوع گفتارم در روزمره همينطوريه" كسي با من تلفني يكبار حرف زده باشد متوجه اين حقيقت ميشود ولي زماني كه ميبينم طرف مقابلم با شنيدن اين جمله ها نوعي واكنش نشون ميده فورا حساب كار مياد دستم" كه اي داد ظرفيت تربيتي اين شخص تا به اين حد نبوده بهمين دليل برخوردم از اون ببعد باهاش عوض ميشه.شكي ندارم كه توي خانواده اي بزرگ شدند براي صدا زدن هميدگه از كلمه:هاي"هوي" و هي استفاده كردند گوششون به شنيدن" عزيز . جان و ...عادت نكرده كه بعدها درست ميشن فقط خدا نكنه از مرز خارج نشن..والا من برای هیچ خانمی احترام بیجا قائل نشدم و نخواهم شد" اگه فکر کردید براحتی هر کسی از گرد راه برسه بگم خانمها ارجع هستند باید احترام بذارم خیر عادت به اینکار ندارم" اول میسنجم اگه لایق بود"ادب و نزاکتش تکمیل بود انگاه بجای احترام ستایشش خواهم کرد" چرا که زن بودن به بچه زائیدن و بستن روسری نیست همانطوریکه مرد بودن هم سبیل کلفت کردن نیست"یک زن شاید بیست سال خونه باباش زندگی کنه اما مابقی عمرش تو خونه شوهر هست" برخورد زشت امروز یک زن بستگی به نوع احترامیست که شوهرش براش قائل میشه"بی جهت بالای وبلاگم ننوشتم:هر چیز که در جستن آنی...آنی"دلم میخواد مطالبی که از طرف من نوشته میشه چند بار خوانده بشه ضمنا با در نظر گرفتن شخصیت و عملکرد نویسنده باهاش برخورد بشه اما باز دارم میبینم همان برخوردی که با خانواده خودشون دارن نسنجیده و بدون در نظر گرفتن واقعیت با خود من دارن"شک نکنن جوابشون یه لبخند ساده هست"

روز دختر به همه دختران باوقار مبارك

شادی جان مطلب شما همانند همیشه زیبا بوده با سپاس