عشق از دست رفته..از دست رفته.
مادر مثل مدادیست که هر روز تراشیده شدن و کوچک شدنش
را حس میکنی تا وقتی که تمام میشه...
و پدر مثل خودکاری است که هر چقدر هم که با هاش بنویسی
تغییری در ظاهرش احساس نمی کنی ...
فقط یک روز با خبر میشی که دیگه نمینویسه
عشق از دست رفته..از دست رفته."گرچه اينجا رو دنياي مجازي مينامند اما به راحتي ميشه فاصله هاي بين دو دوستي كه" دست بيعتش رو ميشه باور كرد و يا وقتي روز آزمون فرا ميرسه دنبال بهانه جويي ميگردند رو تشخيص داد "خوش به حال دوستاني كه ارج نهادند و حتي نظر مخالف اما اظهار نظر كردند بد بحال كسانيكه خاموش اومدن خوندن و رفتن كه مبادا حرفي بزنن خودشون بد بشن" اواي عزيز شادي عزيز نازنين جان معصومم نياز دختر نازم مرسي.سركار خانم ملينا كه اصلا نظري نداشتند بازم ممنون.فرقش در اين هستش كه در دنياي واقعي فرصتي براي فكر كردن به اندازه دنياي مجازي وجود ندارد" اما خوبيش در اينه كه تو دنياي مجازي چون فرصت هست به راحتي ميشه بعد از گذشت زماني گفت و شنودها مرور بشه و حقايق در جواب طرف گفته بشه اما واي به حال كسي كه اين زمان هم بهش داده بشه باز هم افكارش كشش نداشته باشه بهترين راه رو انتخاب كنه..به هر حال"بحث امروز در اين باره نيست" بلكه:دنبال دلايلي هستيم كه چرا و چراها مشخص بشه و شايد راهكاري براش پيدا بشه و در نهايت راهي ميانبر براش پيدا كنيم كه چگونه با ارامش زندگي كنيم چگونه عشق را بشناسيم و به او اهميت بدهيم "
بقیه بحث در ادامه مطلب:

بسم الله الرحمن الرحیم