سلام
جا داره امروز در مورد تربیت بچه ها ، زمان تربیت کردن چگونه تربیت کردن که تاثیر مثبت بذاره" با هم گفتگو کنیم" خیلی وقتها سوالهایی واسه اکثر کسانیکه معمولا کودکی از سنین 4 تا 7 ساله دارن پیش میاد" که بچه هامون سرکش میشن"حرف گوش نمیدن" تاثیر حرفمون در مورد چکونه عملکردشون منفیه" یا یکی از طرفین پدر یا مادر در حین درست تربیت کردن فرزندش بچه ناخوداگاه به سمت طرف دیگه حال یا پدر یا مادر پناه میاره که در اصل زحمات دیگری نادیده گرفته میشه" یا پرخاشگر میشه" و....و....و خیلی از این گلایه های شبیه به همدیگه...
خب قبل از هر چیزی باید عرض کنم تمام واکنشهای بچه فقط به یک دلیل ختم نمیشه"بنابراین بهترین کار این هستش شرط بلاغ گفته بشه تا هر کسی با طرز فکر خودش و رویه خودش بتونه از لابلای بحث نتیجه گیری کنه"
قبل از هر چیزی باید اول با خودمون کنار بیایم: ایا واقعا یه فرزند نیک قراره تحویل جامعه بدیم؟ ایا قراره بچه رو فقط ابزار قرار بدیم تا با عقده های شخصیمون که برامون دست نیافتنی بوده از طبیعت انتقام بگیریم؟ ایا ملاکی درست واسه تربیت کردن بچه داریم؟ ایا در این دنیای صنعتی امروز تربیت سنتی قدیم جواب میده؟ و هزاران آیای دیگه" وقتی پذیرفتیم دلیل تربیت فرزندمون رو اینجاست که باید در قبال داشتن فرزندی صالح چیزی بپردازیم" و آن چیز تلاش" همفکری" وقت گذاشتن" ارزش دادن" و از خود گذشتگی ست.توجه کنید کار ساده ای نیست در عین ساده دیدنش...
یکی از اعتقادات شخصی من این بوده که چه مرد و چه زن قبل از فرزند دار شدن باید برن دوره بچه داری رو بطور کامل بگذرونن اگه استحقاق بچه داری درشون نبود بزرگترین اشتباه زندگیشون همینه که بچه دار بشن" با این ادله که خدا بزرگه" همین؟ خدا بهت عقل و شعور و درایت و منطق نیز داده لطفا اونها رو هم در نظر بگیر طفلی معصوم رو بر دامان تان هدیه کرده...تربیت بچه خردسال امروزی همان کاسب بازاری فرداهاست همان پزشک و مهندس اینده هست همان پدر و مادر اینده هست.
به هرحال یکی از دلایلی که درگیریها و چالشها بین والدین و فرزندان در بین خانواده ها بالاست: اینه که اکثر پدر و مادرها"از هزاران موضوع مربوط به تربیت و روانشناسی بی اطلاع هستند تجارب دیگران و استدلال روانشناسان را نادیده گرفته" در عوض آنچه خود درست میدونن عمل میکنن" نظیر: مگه ما بی ادبیم؟ مگه بابامون روانشناس بوده؟ اره درست میفرمایید باباتون روانشناس نبوده در عوض خیلی از کارهایی که امروز شماها انجام میدید رو انجام نمیدادند"..بنابراین سعی کنیم قدم به قدم یا گام بگام پیش بریم"
خب اگه یادمون باشه چند سال قبل دقیقا در مورد انتخاب همسر مطالبی نوشته بودیم که شاید امروزه شما دنبال زیباترین دختری هستید تا بنام همسر بر گزینید" ایا فقط زیبایی ملاک ازدواج هست؟ ایا بهتر نیست در گام اول ازدواج علاوه بر زیبایی بتونیم دقیق تر و تیز بینانه تر کسی رو انتخاب کنیم که: عروس خوبی واسه خانواده ها باشه" میزبان خوبی واسه میهمانان باشه" همسری دلسوز واسه خودمون باشه همینطور مادری دلسوز و اگاه واسه فرزند اینده مون"
فقط با نیم نگاهی به ریشه و اصل خانواده به راحتی میتونیم به این هلم دست بیابیم" همینکه 55 در صد گرایش به سمت خواسته های معقول بود بقیه در حین زندگی فراهم خواهد شد"ناگفته نماند که این منطق فقط بر خانمها صدق نمیکنه بلکه به خود اقایون نیز صدق خواهد کرد"
به قدری تعلیم و تربیت فرزند جدیست که زن و شوهر باید از قبل اتمام حجت کنند اگر قرار شد تعلیم در مدارس و ترببیت در خانه شکل بگیرد پس تکروی رو کنار بذارید اگه قرار شد مادر به هر دلیلی فرزندش رو تنبیه کند پدر فقط بتونه نقش سایبان رو بازی کنه" نه اینکه مادر بگه پسرم امروز سه تا ابنبات خوردی واسه امروزت کافیه پسر خودشو تو بغل باباهه رها کنه و باباشم از روی دلسوزی بره سوپری سر کوچه یه بسته اب نبات بگیره بده دست بچه" این دلسوزی نیست نوعی تو دهنی زدن به مادر بچه هستش"اتفاقا با اینکار بی بند و باری رواج پیدا میکنه و بهانه جویی و رند بازی به بچه یاد داده میشه"اینکار رو نکنید چون دو فردای دیگه دودش بچشم هر دوی شما خواهد رفت..چه بسا فردای دیگر خواسته پدر رو اجابت نکنه و به دامان مادر پناه بیاره" اینکار راحت طلبی ست که بعدها به این نکته خواهیم رسید...
خب بسلامتی با دختر مورد علاقه تون ازدواج کردید و خدای مهربون بشما فرزندی عنایت کرد" مادر محترم از همین امروز شما معلمی هستید که شاگردتون نه اینکه نادان نیست بلکه تمام عواطف یک انسان کامل را داراست فقط قدرت تکلم ندارد...حال شما هستید که باید از اخم و لبخند و مخصوصا گریه هاش متوجه خواسته هاش بشید" بالطبع یه نوزاد چند نوع گریه داره"
یه گریه واسه گشنه بودنه" یکیش واسه درد داشتنه" یکیش واسه بیخوابیه"و گریه دیگه میخواد بگه پوشاکم رو عوض کنید..سرکار خانمهای محترمه فکر میکنید تا همین اول کار چقدر موفق بودید؟ بهمین منوال اگر تا اینجای کار موفق بودید باید سعی کنید به مرور با خود فرزندتون بزرگ شوید" تا در مسائل روزمره بچه تون با زبونش اشنا بشید"
فرزندتون حالا دیگه داره بزرگتر میشه قدرت تکلم پیدا میکنه" اگه تا امروز نمیتونست حرف بزنه مجبور بود با گریه و ناز و ادا خواسته های خودش رو ازتون بخواد" اینجا فقط خود شما پدر و مادر هستید که باید فرزندتون رو با تدبیر صحیحتون وارد دنیای تکلم کنید" بهش بیاموزید که دیگه گریه و ناز و ادا خریدار نداره فقط با بیان کردن میتونی چیزی از ما بخوای" تو دیگه بزرگ شدی" حتی انتقال جملات رو بدرستی بیان کنید"
خیلی از خانواده ها عادت کردند از بچگی فکر میکنن کار درستیه مثلا میخوان بگن امروز چون پسر خوبی بودی بحتم لایق هستی برات یه سوسه بگیریم"حالا سوسه چیه؟ جوجه...یا واست الامس بخریم"ادامس یا...یا...یا...اینکار اتفاقا باید لکنت زبان بچه خواهد شد فکرشو بکن بچه 6 سالته تو میخوای بفرستی کلاس قران" این طفل خدا چقدر باید تلاش کنه یه سین رو شین تلفظ نکنه؟ دال رو ذال تلفظ نکنه"که بنظر من نخوندن قران در هر سنینی که باشه ثوابش بیشتره که بخوای نادرست بخونی " خب هدف این بود که چون بچه داره حرف زدن می اموزه به درستی لغات رو بهش انتقال بدیم"...
بچه ها در این سنین یعنی بین 5 تا 7 و 8 سالکی بیش از اندازه حساس هستند" باز یاد کنیم از سعدی شیرین سخن: دو صد گفته چون نیم کردار نیست" بقدری بچه ها حساس و ریز بین هستند که نوع رفتار پدر و مادرها باعث میشه قلدر"سرکش" پرخاشگر"حتی حرکتی رو انجام بدن که بی ادبی معنا بشه"
سعی کنید حساسیتهای فرزندتون رو به درستی شناسایی کنید" و خود نیز در برخورد با فرزندتون عاقلانه و وقت شناسانه رفتار کنید تا باعث شنین جواب سربالا نشید"فرض بگیرید فرزندتون داره بازی میکنه یا فیلم میبینه" حتما واستون بارها پیش اومده چندین بار اونو صدا زدید اول جوابی نداد و بعد از سومین یا چهارمین بار با صدای بلند بجای گفتن بله" چیه" حتی شاید اخمهاشون نیز تو هم بره" پا نشید بچه رو کتک کاری کنید" در عوض حتی برای او نیز وقت شناس باشید"
بحتم از قبل محیط بازی فرزندتون رو مهیا کنید تو این سنین بچه ها هنگام بازیست که ابراز احساساتشون رو بروز میدن" اتاقی مخصوص بازی بچه ها فراهم کنید گرچه کوچک باشه" چیزهای شکستنی رو از اونجا دور کنید" کافیه بهشون بگید اسباب بازی شون رو مرتب سر جاشون بذارن اما جای اونها رو بذارید خودشون تایین کنن" شاید چیدمان اونها واسه ما مسخره به نظر بیاد اما اشکالی نداره فعلا زیبایی رو از نگاه خودشون آنگونه ترسیم کرده اند" پس ترکیب چیدمانشون رو بهم نزنید این برای اونها یعنی دخالت در کارشون" باندازه سنشون احساس دارن میفهمن درک میکنن فقط بچه گانه هست خب باشه" بحتم در همچین مواقعی دخالت کردن قهر به همراه داره لوس میشن ننر میشن" و در نهایت اعتراضشون بهمراه جیغ و داد خواهد بود" متوسل به داد وفرياد خواهد شد که عصبی بودن را به وجود میاره" کلید اینکار دست خود شماست"
سعی کنید کار به اینجاها نکشه که بعدها کنترل بچه هایی که جیغ و داد رو بهونه میکنن خیلی سخت میشه"
یکی دیگه از دلایلی که بچه ها لوس و ننر و بعدها عقده ای و کینه ای بار میان این هستش که: شما واسه انجام دادن کار درست براشون شرط بذارید" کار غلطی نیست خوبه" براش جایزه تایین میکنید اما سعی کنید جایزه در حدی باشه که بتونید در اولین فرصت براشون فراهم کنید حتی یه شکلات" وگرنه درس دروغ گویی و بد قولی به بچه داده میشه" هرگز فراموش نکنید بچه به اختیار هر دوی شما به دنیا اومده پس براش وقت بذارید راه درست رو براش انتخاب کنید"بقولتون عمل کنید شخصیتش رو نادیده نگیرید مخصوصا زمانیکه عاقلانه کاری رو انجام میدن مثل نقاشی کردن که ذهن درونشون رو دارن به تصویر میکشن شاید براتون خط خطی معنا بشه اما ارج بذارید سعی کنید از درون نقاشی شون تخیلاتشون رو بخونید که مغزشون کجاها داره سیر میکنه"
از تحقیر کردن بچه پرهیز کنید" در میان دوستانشون تو دعوتها میهمانیها" هرگز از الفاظی چون: ببین پسر فلانی رو چقدر عاقله" ببین چقدر دختر حرف گوش کنی هست" ببین چقدر به حرف مامان باباش گوش میده" جدا پرهیز کنید عواقب بدی چون عقب افتادگی و کودن بودن و تنبلی بهمراه پوچی بهشون دست میده" بازم عرض میکنم بچه ها تمام احساسات شما رو زیر نظر دارن فکر نکنید بچه هست و نمیفهمه ابدا اینطور نیست" در خانه هایی هستند دو یا سه بچه وجود داره که کافیه یه کوچولو به یکیشون بیشتر توجه بشه اونجاست که تبعیض رو درک میکنن"
از جر و بحثهای کلامی مخصوصا فیزیکی جدا و جدا و جدا پرهیز کنید"علاوه بر اینکه خود بچه یاد میگیره بلکه عقده ای و کینه ای بار میاد" میخوای بدونی درکش تا چه اندازه هست؟ کافیه یکبار خدای ناکرده بینتون بحث و مرافعه پیش بیاد" وقتی با صدای بلند به همدیگه پرخاش میکنید کافیه برید تو اتاقش خواهید دید کز کرده یه گوشه اونم بسمت دیوار پناه گرفته" این یعنی بذر ترس و بی پناهی یادش دادید فکر نکنید دیگه با خریدن یه اب نبات میتونید حلش کنید خیر"شما دفتر رو باز کنید نوک خودکار یا مداد رو بذارید رو خط کافیه کمی با فشار مطلبی رو بنویسید" حال اگر همان دفتر رو ورق بزنید میبینید سه یا چهار صفحه بعد از صفحه اول نیز همان مطلب به صورت برجسته حکاکی شده مغز فرزندتون خیلی حساس تر از ورق کاغذ هستش اینو فراموش نکنید
پس نتیجه میگیریم همانطوری که بخل و حسد و کینه میتونه رو مخیله بچه اونهمه تاثیر بذاره ایا بهتر نیست مطالب آموزشی رو از راه درستش اونگونه حکاکی کنید؟ و ناهنجاریها رو در نبود فرزندتون به نرمی میان خودتون حل کنید؟
پس یاد گرفتیم راه درست رو بهشون بیاموزیم و اگر جایزه ای تایین کردیم هر چقدر کوچک اونو عملی کنید که بذر دروغ تو مغزش کاشته نشه"..به قولتون وفا کنید" سوره مومنون" از اینجا اغاز میشه: قد افلح المومنون...ایه هشتم:والذين هم لاماناتهم وعهدهم راعون..نشونه موئمن اینه که بقولش عمل کنه...
ضمنا یادتون باشه عرض کردم مخصوصا تواین سنین" خیلی روانشناس هستند بچه ها" گول رفتارشون رو نخورید..خواسته های خود رو با روشهای مختلف به دست میارن مثل1. گريه 2. شلوغ بازی " قهر 3. با لوس کردن 4. با توسل به يکی از والدين و ...شما باید از همون اول با هم هماهنگ بشید تا جاییکه وقتی بچه چیزی رو میخواد مادر گفت نه وقتی میره سراغ باباهه بچه باید بفهمه و قبول کنه که حرف بابا هم نه هستش" وگرنه دچار اختلال تربیتی خواهید شد که شک ندارم اکثر مشکلات مخصوصا مادرها همینه"
اتفاقا در اینجا کسی که مانع ایجاد میکنه بین تربیت و خود فرزند نتیجه حرکاتشو بعدها خواهید دید بهترین کار اینه که" تربیت بچه رو از خود بچه بیشتر دوست بدارید تا بعدها مایع افتخارتون بشه" وگرنه اگه ماها نتونیم درست تربیت کنیم بحتم فردا قانون با طریقه خودش نه تربیت بلکه ادب خواهد کرد"
راهش همینه اگه مقاومت کرد با گریه او تسلیم نشوید "بعضی از بچه ها خيلی افراطی گريه و شلوغ می کنند. در اين مواقع به تدريج عمل کنيد که تسلیم محض بشه وگرنه اگر با این شگرد موفق بشه هر چی برگتر شد کنترلش از جانب شما سخت تر خواهد شد"
سعی کنید راحت هر چیز را در اختیارش قرار ندید در عوض شما هم ازش درخواستی داشته باشید" مثلا اگر مسواک کنی و شب زودتر بخوابی اونم نه سخت گیرانه و افراطی بلکه به اندازه هضم و توان خودش کم کم و دوستانه "هر خواسته اش را فورا جابت نکنید براش زمان تایین کنید" تا این رفتارتان به مرور واسش فرهنگ بشه"
بعد از هر نوع تنبیه حتی زبانی"فورا پشیمون نشید اونو بغل نکنید" فقط یادتون باشه من بصورت سریع مینویسم اما شما در عملکردش یخورده تامل تدریج و صبر و حوصله خرج دهید"خدای بزرگ هم جهان را به تدریج افرید نه یکباره" اگه نیاز شد گاهی با بچه قهر کنید ولی یادتون باشه که این قهر نباید از دو ساعت بیشتر بشه در صورتیکه قهر هم هستید گاهی سری به اتاقش بزنید واسش یه لیوان اب ببرید" اگه خوابه پارچه ای پتویی روش بکشید" اما بدون حرف زدن تا بفهمه مادرش در همه حال فکرش هست و ازش غافل نیست"
در مورد اثرات تربیتی سعی کنید هیچ چیزی بصورت تکراری در نیاد مثل همین قهر یا تنبیه زبانی" چون اثرش کم رنگ میشه اما اگر به همراه قاطعیت از طرف پدر و مادر باشه بحتم تاثیر مثبتی خواهد گذاشت" در ابتدای عرضم یاداور شدم بچه ها قلب پاکی دارن همانطوری که وقتی دنیا میان پاک و معصوم هستند پس چرا به مرور به دروغ کشیده میشن اتفاقا یکیش همین بدقولیهای ماست"
اگه درس بخونی برات فلان کار و میکنم یا نگید یا وقتی میگید انجامش بدید چون فرزندتون تو دلش لونه میسازه شما و کلامتون واسش باب الحوائج هستید" قولی که بهش میدید تو دلش لحظه شماری میکنه تو ذهنش ابراز خوشحالی میکنه" این ذوق واسه بچه ها شیرینه و عشق درونی ایجاد میکنه اونو ازش نگیرید و خرابش نکنید"بقدری دقیق روز شماری میکنه تا موعود فرا برسه و به رویاهاش برسه" فکرشو بکنید بعد از اینهمه انتظار وقتی روز موعور فرا برسه پدر یا مادر شروع کنه توجیه کردن و بهونه تراشی"یا به نوعی سرکار گذاشتن تمام روح و روانش بهم میریزه تمام امیدهاش به نومیدی ختم میشه" روحش خدشه دار میشه" در اصل شوکی بهش وارد میشه که اگه قابل دیدن باشه تازه متوجه میشید کاری یا حرفی که واسه بزرگترها بی اهمیت جلوه میده در عوض چه شوک بزرگی واسه نونهالان هستش"
چون که اولین بذر بی ایمانی و بی اعتمادی از طرف پدر و مادرش کاشته شد خب چه انتظاری دارید فرزندتون اینده به خودتون اولین دروغ رو نگه؟ چه بسا اینکار نا امنی ببار میاره واسش و تو مغزش ثبت میشه نه با پول نه با زور دیگه به این راحتی اثر مخربش پاک نمیشه" پسفردا وارد جامعه بشه دروغ و بی تعهدی و قسم به ناحق چون از قبل پایه گذاری شده اونم از طرف پدر و مادرش دیگه توجیه کردن واسش راحت ترین کاره"
شما فرض کنید ده سال پولتون رو جمع کردید واسه خریدن یه خونه بعد بسپارید به شخصی فردا زیرش بزنه که چه اشی چه کشکی؟ایا دردناک نیستش؟ واقعا نمیگید اعتبار مرده؟ نمیگید حیا کو؟ پس تا دیر نشده کاری کنید که فردا نگید از ماست که برماست"اعتصموا بالذمم في اوتادها ..اینو قران داره میگه درتعهداتتان مثل ميخ پابرجا و محکم باشيد"پایبند به قران باشید الحق که بزرگترین و محکمترین تکیه گاه هست"
بارها تو بستگان خودمون هم میبینیم اکثرا بچه هاشون رو بیش از اندازه به خودشون وابسته میکنن که این کار خیلی بدی هستش" در این مورد مخصوصا مادرها بیشتر.... نباید بیش از اندازه بهشون اجازه بدید به شما وابسته بشن" اسم این کارتون محبت و عشق و صفا نیست بلکه ظلم وعین بی محبتی هستش"
میدونی اینکار چی به بار میاره نتیجش چی میشه؟ راستی دیدید اکثر مخصوصا پسر بچه ها با اینکه درس میخونن مدرک هم میگیرن راضی نمیشن جز پشت میز نشستن کارها و مسئولیتهای دیگه ای رو بپذیرن؟ تقصیر مادرهاشون هست که بهشون یاد ندادن تو خونه کار کنن مسئولیت پذیر باشن لباس که بماند حتی جورابهاشونم خودشون نمیشورن"همین امر باعث میشه وقتی سفره غذا اماده میشه یه لیوان اب کمک نمیکنن بیارن سر سفره چرا؟
زنها الحق تو جامعه ما مظلوم واقع شدند چونکه از زمان دختر تو خونشون که بودند نهایت همکاری رو با مادر داشتند" بخدا حرفمو باور کنید هنوز که هنوزه دوستانی که رفت و آمد دارن میدونن تو خونمون اگه مادر غذا اماده میکنه من سفره پهن میکنم و بچم سفره رو جمع میکنه دقیقا اینکار یه فرهنگ شده" هی نگید اخی پسرم پسرم ابدا اینطور نیست همین پسری که ازش اینگونه دفاع میکنید که طفلک بلد نیست بعد از ازدواجش یا از ترس یا به زور واسه خانمش ظرفها رو هم خواهد شست ایا فکر نمیکنی هیچ کثر شانی در کار نیست تو خونه خودتون این آموزشها رو بهش بدید؟ فکر میکنید چه اشکالی داره مثلا دارید سبزی پاک میکنید یه ظرف سبزی بذارید جلوی بچتون فوقش بهم میریزه فوقش بد پاک کنه هیچ اشکالی نداره یکبار دوبار بالاخره یاد میگیره و همینطور اونم فرهنگ میشه حتی در اینده واسه بچه های خودش" متاسفانه پسر بیست ساله پای بازی کامپیوتر نشسته مادر بیچاره تو صف نونواییه واقعا خدا رو خوش میاد؟ پس تا دیر نشده بهش بیاموزید از شستن جوراب خودش بجای اینکه تو حموم اب بازی کنه شروع کنید" کم کم کارهای مهمتری بهش محول کنید بولاهه واسش عادت میشه"
این دلسوزیهای بیجا رو بذارید کنار" وابستگیها رو کنار بذارید" قبل از هر کاری درست بهش آموزش بدید برق چیه خوبیهاش چیه خطراتش چیه" گاز چکار میکنه خطراتش یه" وقتی با اینها اشنا شد دیگه راحت تر میتونید وابستگیش رو به خودتون کمتر کنید تا محکمتر بشه"
بذارید یه عصر پنجشنبه که از دبستان مرخص میشه تا عصر جمعه خونه مادربزرگش بمونه"تنهایی رو یکباره تو محیط سربازی تجربه نکنه" بهش پول بدید بره از سوپری سر کوچه خرید کنه بار اول دوم سوم باهاش برید هر چی میخواید با صدای بلند بگید بچه هم یاد بگیره برگشت تو مسیر بهش طریقه رد شدن از خیابون رو بیاموزید"بار چهارم باور کنید وقتی تنها بره خرید کنه و برگرده چه حس زیبایی نصیب خودش و شما خواهد شد" لذت زندگی همینهاست فقط پول و خونه و ماشین نیست" خدای ناکرده مریض میشید بهش یاد بدین چطوری باید سر ساعت بهتون یاد اوری کنه داروهاتون رو بخورید" بذارید خودش قرص و شربتها رو بیاره به شما بده" اینکار شاید واستون کار ساده ای باشه اما برای اون کار بزرگ منشانه هستش پس اونو بی نصیب نذارید"
باور کنید وقتی تو این مسیر هدایتش کنید دیگه زمانیکه دارید سبزی پاک میکنید نیازی نیست هی داد بزنی نکن نکن نزن نرو نیا نکوب به جاش عاشقانه میاد میگه سهم من کو بده باهات پاک کنم امتحان کنید جواب میده بعد لذتشو ببرید نوش جانتان"
بچه ها در این سن اکثر خواسته هاتون رو بطور معکوس جواب میدن"بگی نرو میرن" بگی بکن انجام نمیدن" بگی نه میگه اره؟ بگی ارام باش داد میزنه" کافیه این رمز رو یاد بگیرید" خیلی از بچه ها دلشون میخواد وقتی دارن اب میخورن خودشون لیوان رو نگهدارن اما بعضی از مادرها به زور لیوان رو از دستش میگیرن که تو بچه ای حالیت نیست میریزی رو فرش" اینو وقتی تو خونه خودت هستی لیوان رو بده دستش بذار یاد بگیره که وقتی مهمونی رفتید همین گرفتن لیوان اب با دست خودش نوعی غرور واسش بحساب میاد این ریزکاریها رو دقت کنید" فوقش یه لیوان اب رو بریزن رو فرش فدای سرش فورا یه پارچه اسفنجی اونم با لبخند بذار روش تمیزش کن و بذار یاد بگیره دچار زحمت شدید اصلا با لبخند میتونی بگی عزیزم" فکر کنم دستت در رفت وگرنه تو بلدی خودت لیوان رو نگهداری" نزن تو سرش هی بگی دست و پا چلفتی احمق تو هم لنگه بابات شلخته ای ابدا... عمرا این حرفها رو نزنید چون به تمسخر گرفتن شخصیت خودش و خورد شدن تکیه گاهش و باباش میشه"
اکثرا امروزه زن و مرد کارمند هستند وقتی از کار برمیگردن خسته و کوفته هستند خدا قوت خسته نباشید" باور کنید خود بچه هم زحماتتون رو درک میکنه" اما فراموش نکنید همون دو ساعت تو مهد بودن و تغذیه خوردن حتی واسش بزرگترین کار بوده" ایا تابحال شده وقتی از مهد میاریش با لبخند بهش بگی عزیزم" خسته نباشی میدونم خسته شدی تا برسیم خونه واسم تعریف کن ببینم امروز چی یاد گرفتید از معلمتون؟ ایا شعر تازه بشما یاد داده؟ میتونی واسم بخونیش؟ نذارید فکر کنه یه معضل بوده و واسه اینکه دردسرتون نشه بردینش چند ساعت اعصابتون راحت باشه"
حرمت قائل بشید واسش" همون کار واسش سنگین بوده شاید از کار خسته کننده شما هم بیشتر" فراموش نکنید روی یه نیمکت سه دانش اموز نشستند چرا یکیشون دکتر میشه یکیشون نقاش میشه یکیشون حمال؟ فضای کلاس که یکی بوده" معلم" کتاب"کلاس" زمان"همچی بدون تبعیض یکسان بوده پس چرا.....واسه اینکه تعلیم یکنواخت بوده درسته اما تربیت در منزل فرق داشته" وقتی میگن انجمن اولیاء و مربیان یعنی همینکه تربیت در منزل نیز یکسان باشه" بچه ای که دکتر میشه صبح وقتی داره میره سر کلاس باباش یا مادرش بهش میگه پسرم اگه دیدی زنگ تفریح یکی زد تو سرت نکنه باهاش دعوا کنی ها برو به ناظمت بگو" خب این یک روش" اونیکه نقاش فرض دارم میگم ها" نقاش میشه باباهه میگه پسرم اگه زنگ تفریح یکی زد تو سرت هیچی نگو برو سر کلاست بشین"..اما فکر میکنی نفر سومی که حمال شده نوع تربیتش چگونه بوده؟ وقتی صبح باباهه داره میقرسته بره کلاس میگه پسر یادت باشه زنگ تفریح اگه یکی زد تو سرت طوری بزن تو سرش بذار مثل خر ناله کنه" فکر میکنی این شخص ادم متشخصی میشه؟ واقعا میشه؟
پس نتیجه میگیریم که در نوع رفتار خودمون و نوع گفتار خودمون نیز تربیت و تعلیم فرزندمون نقش اساسی داره" بیایم تا دیر نشده کاری نکنید پرده حجب و حیای بین خودمون و فرزندمون دریده بشه که دیگه اون مهر و عاطفه هرگز به سمت زیباییها برنخواهد گشت" من نمیگم اقای فلانی تو موبایلت چرا فلان عکس رو داری بخودت مربوطه" اما اینو میتونم بگم"پدر دلسوز خواهشا موبایلت رو نده دست بچه که اخی طفلک دلش میخواد بازی کنه خب" واقعا موبایلت ابزار بازیه؟ فکر نمیکنی کافیه یدونه از عکسهایی که ناخوداگاه از تلگرام به گالریت سیو شده بچت ببینه دیگه زحمات چند ساله تو بر فنا خواهد بود؟ حقیقتا یکم فکر کنید بعد هر کاری دلتون خواست انجام بدید"
اقای بزرگوار خانم مهربان بچه تو واسه تو بچه هست اما همونطوری که گشنش میشه تشخیص میده که باید غذا بخوره پس شک نکن خیلی چیزها رو بهتر از منو شما میفهمه" خواهشا اتاق خواب شما و همسرت رو با فرزندت شریک نشو" اگه حس کردید میترسه کم کم بهش عادت بدید لای درب اتاقش رو اوایل نیمه باز بذارید وقتی براش عادی شد کم کم دلش قرص میشه ترس از وجودش پاک میشه" فرضا زمانیکه تب کرد سرما خورد بیمار شد خدای ناکرده" نیارید بچتون رو بین شما و همسرتون بخوابه" بلکه خودتون یا پدرش ده دقیقه قبل از خواب بره تو اتاقش واسش قصه بگه یا شعر بخونه اونم ارووم تا خوابش ببره" حریم شخصی خودتون رو جز با خودتون حتی با فرزندتون شریک نشید در این مورد دیگه بیشتر ادامه نخواهم داد بقیه رو خودتون بشکافید.
نمیدونم کافرید مسلمونید یهودی هستید هر دینی دارید بخودتون مربوطه" همینقدر میدونم لامذهب و لائیک نیستید" اگه روبدرگاه معبودتون میایستید الان تو این سنین وقتشه" اگه بت پرست هم هستید با صدای بلند عبادت کنید بچتون یاد بگیره" الکی زیر لب پس پس نکنید که فلان آخوند گفته زن باید حتی هنگام عبادت صداش پایین باشه خیر"اون رو واسه تو جمع گفته تو خونه خودت با صدای بلند اذان و اقامه بگو بذار بچتم یاد بگیره......امیدوارم پرچونگیم باعث نشده باشه ازم دلگیر بشید" دلم خواست برادرانه باهاتون شریک کنم تجربیاتم رو حال شما بفرمایید ما بهره ببریم.. بامید روزیکه از هر خانه یه دانشمند صادر بشه فقط یک جو اراده میخواد و بس.منکه نتونستم لااقل شما اینکارو بکنید"...
مرد خردمند و هنر پیشه را""
عمر دو بایست در این روزگار""
تا به یکی تجربه آموختن""
با دگری تجربه بردن به کار
..به امید اون روز..