خدايا شكرت كه زنده ايم"

 
 خدايا شكرت كه تولدمون يادرآور اين هستش كه بزرگتر شديم"خدايا شكرت كه تولد بهونه ميشه بدونيم قبلا ها چقدر كامنت داشتيم و روزهاي تولد كمتر يا بيشتر ميشه"اينها همش بستگي داره كه اطرافمون رو بهتر ببينيم و درس بگيريم سال آينده رو چگونه سپري كنيم.چه كساني رو بيشتر يا كمتر دوست بداريم.در ضمن مگه ميشه واسه اينكه خودمون رو الكي خوب جلوه بديم بگيم: ماها بايد همه دوستان رو دوست بداريم چه خوب باشن چه بد؟اينها رو فرض مثال گفتم"وگرنه من واسه خريد هم برم تو بازار واسه جنس خوب پول خوب ميدم يا جنس بد نميخرم اگرم خريدم نرخ خودش رو ميپردازم.بهر حال...

 آيا هيچ فكر كرديد چرا فعل لذت حال رو هميشه از دست ميديم در صورتيكه خوشي و تلخي رو خدا مقرر كرده كه امروز خوش باشيم يا ناخوش؟چون ما هميشه ميخوايم طوري ببينمش كه دلمون ميخواد در صورتكيه رنگ دنيا هموني هست كه هست و اين ما هستيم كه بايد خودمون رو وفق بديم با اون رنگ" اگه تونستيم خوشحال و گرنه بد حال يا بيحال ميشيم"تازه اگه يك زماني ميبينيم روزگار داره باهامون رفتاري غير خواسته مون ميكنه"نهايت سعيمون رو بكنيم كه به فال نيك بگيريم.كه ماها اسمش رو ميذاريم (  حكمت  ) اگه عروسي همسايه مون هست در عوض دو روز قبل يكي از بستگامون رو از دست داده باشيم ايا بايد براشون ارزوي خوشبختي كنيم يا نه بگيم بيحرمتها رعايت حال احدي رو نميكنن"و براي اينكه هم خودمون رو توجيه كنيم و هم جشن اون بدبخت رو بهم بريزيم حرف حرف خودمون بشه"از هزار ايه و حرف و حديث كمك بگيريم كه اينكار حرامه و لابد تو جشن عروسيشون اشك بريزن حلال"كه من فكر ميكنم با اينكار هم اعتبار اون حديث ار بين ميره و هم ابروي خود شخص" در برخوردهاي روزانه هموني باشيد كه هستيد كه مردم شما رو زودتر و بهتر بشناسن"اگه فرضا روي يك مسئله اي نميتونيم به تفاهم برسيم سعي ميكنيم بدون جنگ به بحث دوستانه بشينيم حال يا من محكوم ميشم يا ديگري در عوض اطرافيان باين باور ميرسند كه فلاني تو پستوي دلش چيزي ديگه نداره" همينكه جمله اي باب دلش نباشه فورا واكنش نشون ميده"به نظرم اين خيلي بهتر از اون كاري هست كه"منطق يكي رو نپسنديم اما براي دلخوش بودن طرف مقابل چاپلوسانه بگيم به به اره موافقم" اين برخورد يعني بزرگترين بي حرمتي به طرف مقابلمون"تو جامعه اي كه داريم زندگي ميكنيم  افرادي كه به چاپلوسي روي ميارن كساني اند كه:از خودشون اراده اي ندارن توان حصول علم يا هنر رو ندارن بعد وقتي كسي رو اگاه تر از خودشون ببينن به دو مسير و جاده روي ميارن" يا اينكه عاقلانه منطق رو ميپذيرن" و يا اينكه خودشون رو پشت كسانيكه از خودشون برتر ميدونن و اونو الگوي خودشون ميدونن قايم بشن كه از ماسك طرف استفاده كنند"كه راه دوم اصلا خوب نيست چرا كه به بخالت و حسادت و كم بيني منتهي خواهد شد.بذار اول اين چند بيت شعر رو بنويسم تا باز ادامه بديم موافقيد؟

آنچه من كردم طلب از دوست بهر خير اوست
ورنه يزدان نيست در معني طلبكار كسي
بي سبب هرگز نميگردد كسي يار كسي
يار بسيار است تا گرم است بازار كسي
تا تواني سايه ديوار خود را بيش كن
تا نگردي سايه جوي"بهر ديوار كسي
پرتو خورشيد"يكسان است برگيتي"مباش
بهر نفع ديگري"در فكر ازار كسي
مردمي را باري از دوش رفيقان بارگير
 ور نمي گيري نبايد بود سربار كسي
حالا واسه يزدان گير نديد هدف مفهوم شعر بوده و هست !!!

 يه مطلبي رو جايي خونده بودم عجيب بدلم نشست:

خداراشكر كه تمام شب صداي خُرپُف شوهرم را مي شنوم . اين يعني او زنده و سالم در كنار من خوابيده است.
در صورتيكه خيلي ها همش گلايه ميكنند..
خدا را شكر كه دختر نوجوانم هميشه از شستن ظرفها شاكي است.اين يعني او در خانه است و در خيابانها پرسه نمي زند.
خدا را شكر كه ماليات مي پردازم اين يعني شغل و در آمدي دارم و بيكار نيستم.
خدا را شكر كه لباسهايم كمي برايم تنگ شده اند. اين يعني غذاي كافي براي خوردن دارم.اونيكه نون شب نداره چي؟
خدا را شكر كه در پايان روز از خستگي از پا مي افتم.اين يعني توان سخت كار كردن را دارم.
خدا را شكر كه بايد زمين را بشويم و پنجره ها را تميز كنم.اين يعني من خانه اي دارم.بيخانمان چي؟
خدا را شكر كه در جائي دور جاي پارك پيدا كردم.اين يعني هم توان راه رفتن دارم و هم اتومبيلي براي سوار شدن.
خدا را شكر كه سرو صداي همسايه ها را مي شنوم. اين يعني من توانائي شنيدن دارم.گلايه نيازي نيست.
خدا را شكر كه هر روز صبح بايد با زنگ ساعت بيدار شوم. اين يعني من هنوز زنده ام.
  خدا را شكر كه گاهي اوقات بيمار مي شوم. اين يعني بياد آورم كه اغلب اوقات سالم هستم.
خدا را شكر كه خريد هداياي سال نو جيبم را خالي مي كند. اين يعني عزيزاني دارم كه مي توانم برايشان هديه بخرم.

اكثر ادمها وقتي ميرسن به دكتر كودكان هميشه گلايه ميكنن كه اقاي دكتر بچه مون خيلي ورجه وورجه ميكنه و شلوغ ميكنه"خب ميتونيد باين فكر كنيد كه بچه تون سالمه" اگه معلول و تو ويلچر ميبود چي؟؟ گرچه ادب كردنش جاي خود داره كه توي مهموني اون شلوغي رو اجرا نكنه....
در نهايت بيان حرف حق براي انسانهاي خوب و بد فرق داره"براي انسانهاي خوب همينكه حرف حق زدي خاموش ميشه ولي براي انسانهاي بد تا حرف حق رو بشنوند تازه روشن ميشن.... موفق باشي.
.باباي
 گفتم حقیقت را بگو تا روشن شوم....حقیقت را گفت کاملا خاموش شدم.
 
در آخر براي اونهايي كه شعر و ادب دوست هستند ميخوام:براي سلامتي استاد شعر و ادب و سيد بزرگوار و معاصرمون دعاي خير بكنن تا بينايي كاملشون رو مجددا بدست بيارن.