تقوي به معناي واقعي...
نميدونم چرا تا اسم تقوي مياد همه فكرشون ميره به خدا و پيغمبر و نماز و روزه" در صورتيكه تقوي ربطي فقط به اين موضوعات نداره خيلي از ادمها رو ميشناسم كه خودشون رو تقوي پيشه ميدونن اما وقتي ازشون ميپرسم معناي تقوي چي هستش يچيزهايي از خودشون در ميارن" بعد چهره شون يكمي در هم ور هم ميشه يعني گارد يه ادم خوب رو ميگيرن چيزهايي رو بزبون ميارن كه فقط خودشون رو توجيه كنن اما من يه لبخند ميزنم تا بدونن باورش كردم.
بطور كلي انسان قبل از هر كاري هدفي رو انتخاب ميكنه و هنگاميكه حركت ميكنه بسمت هدفش همه سعي او در اينه كه هيچ چيزي مانع پيشرفت و مانع رسيدن به هدفش نشه" همين مراقبت كردن يكنوع تقوي پيشه گيست.اگه بخوام باز ساده تر بگم:تصور كنيد تو جنگل هستيد و رفتيد به چشمه اي رسيديد و مشكي پر از اب برداشتيد حالا ميخوايد برگرديد بسمت كلبه تون ايا مراقب نيستيد كه: خار به پاهاتون نره؟ يا تمشكي به لباستون گير نكنه؟و يا پاهاتون سر نخوره كه از پرتگاه به پايين پرت نشيد؟بهمين مراقبت از سلامتيتون ميگن تقوي"خب حالا پس ميدونيم مراقبه شاخه اي از تقويست. بارها اين شعر رو براي دوستان نوشتم كه:
بطور كلي انسان قبل از هر كاري هدفي رو انتخاب ميكنه و هنگاميكه حركت ميكنه بسمت هدفش همه سعي او در اينه كه هيچ چيزي مانع پيشرفت و مانع رسيدن به هدفش نشه" همين مراقبت كردن يكنوع تقوي پيشه گيست.اگه بخوام باز ساده تر بگم:تصور كنيد تو جنگل هستيد و رفتيد به چشمه اي رسيديد و مشكي پر از اب برداشتيد حالا ميخوايد برگرديد بسمت كلبه تون ايا مراقب نيستيد كه: خار به پاهاتون نره؟ يا تمشكي به لباستون گير نكنه؟و يا پاهاتون سر نخوره كه از پرتگاه به پايين پرت نشيد؟بهمين مراقبت از سلامتيتون ميگن تقوي"خب حالا پس ميدونيم مراقبه شاخه اي از تقويست. بارها اين شعر رو براي دوستان نوشتم كه:
غمزه خوبان دل شيران شكست= شير دلست هر كه از اين غمزه رست..
كسي ميخواد مسلمون بشه مراقب هست تا يوقتي شيطون گولش نزنه حال بهر دليلي" يعني متقي در دين"وقتي ميخواد سر كارش بره كساني هستند كه با هزار نوع رفتار ميخواد طرف رو از كارش عقب بندازه...ميخواد سفر بره همينطور .. ميخواد ازدواج كنه باز همينطور و.....و...
نتيجه ميگيريم هر كسيكه با تمام قوا به هدفش تكيه ميكنه و بجاي اينكه مراقب اطرافش باشه بياد و سرگرم اطرافش بشه هرگز به هدفش نخواهد رسيد.ايا تا بحال فكر كرديد: شمايي كه با باور قلبي خودتون خدا رو ميپرستيد و نماز و روزه تون رو دنبال ميكنيد. در گرفتن دست ناتوانان كوتاهي نميكنيد.بعضي از افراد سر راهتون سبز ميشن"قبل از هر كاري اسم خودشون رو با تقوي ميذارن و با همين بهانه بر عقل و طرز فكر شما غلبه ميكنند و شروع به انتقاد كرده و راه و روشتان را بطور كلي اشتباه ميخونن و همينكارشون باعث ميشه شماهايي كه براي رسيدن به اهدافتون پيش ميرفتيد مجبور ميشين از حركت باز بايستيد و معطل چپ و راستتون بشيد.( كلاغ خواست راه رفتن كبك را بياموزد راه رفتن خودش رو هم از ياد برد.)زماني بخودتون مياين ميبينيد خيلي دير شده"حال بنظر شما اسم اون ادم متقي كه شما رو از حركت بسمت اهدافتون باز نگهداشت چي ميذاريد؟پس هميشه يادتون باشه:از كسي كمك بجوييد كه توان و لياقت درش باشه"با كسي مشورت كنيد كه قدرت يك مشاور رو داشته باشه"سعي كنيد در مقام زندگي با عقل و فكرتون تصميم بگيريد نه با قلبتون"چون عقل" دور انديشي رو ترجمه ميكنه" اما قلب عشق رو"بهمين دليل چون در قلب شور و عشق وجود دارد شما بخواهيد با قلب تصميم بگيريد يا ديوانه وار بشما دستور خواهد داد و يا صوفي وار و عارفانه"يادتون نره كه:اكثر خانمها با قلبشون تصميم ميگيرند نه با عقلشون شور و نشاطي كه در تصميماتشون هويدا ميشود بهمين علت هستش"اشتباه برداشت نكنيد"زندگي فقط شيدايي و شور و عشق نيست " چرا كه در زندگي خشونت وجود دارد كينه و نفرت وجود دارد.مشخصه كه در خانمها ظرافت وكرامت و شرافت موجود است اما در مردها خشونت ورشادت و صداقت" بزرگترين گره در زندگي پيدا بشه" شايد مردان نتوانند گره گشايي كنند اما همان گره وقتي بدست زنان ميفته با همان ظرافت رفتار و كرداشان براحتي باز خواهند كرد.در اكثر مردان نزديك انديشي و راحت طلبي موجود است ولي در زنان دور انديشي و مشكل پسندي"اگر بخوام يه مثال ساده بزنم: فرض كنيد خشكسالي فرا رسيده و براي شما فقط و فقط يك كيسه گندم يا ذرت باقي مانده باشد اگر بدست مردانش دهند ان را روي اتش برشته ميكنند تا گرسنه نمانند اما همان كيسه موجودي را بزنان بسپارند:حاضرند بيشترين در صد دانه را بكارند كه نه يكشب بلكه سالها گرسنه نمانند"بگذريم از در صد خيلي خيلي پاييني از خانمها كه اداي مردها رو در ميارن"در خشونتشون در كردارهاشون در برخوردهاشون در رانندگيهاشون اصلا جاي تعجب نيست چرا كه در صد پاييني از مردها نيز اداي زنها رو در ميارن"در برخوردهاي اجتماعيشون در سخن گفتنشون در لباس پوشيدنشون حتي در ارايش كردنشون... به اينگونه افراد در جامعه ميگويند: معظلات اجتماعي..چرا اگه اينگونه زنان فكر ميكنند همسرانشون لياقت ادب كردنشون رو ندارن لابد همه مردها ببخشيد كم شعور تشريف دارن" يا برعكس " مرداني هم كه در زندگيشون اداي زنها رو در ميارن به خيال اينكه همه زنان عالم بايد همانند همسر او باشند"ايا اينگونه مردان يا زنانيكه در رفتارهاي اجتماعي اداي همديگر رو در ميارن"فكر كردند كه: همان مرد يا زن باقي بمانند اما دوشادوش همسرانشون در كارهاي يكديگر كمك كنند؟ كجاي اينكار دچار اشكال ميشود مثلا مردي در شستن ظرف به زنش كمك كمه" يا زني در درختكاري و باغداري به شوهرش كمك كنه؟ سعي كنيد در رفت و امد هاي خانوادگي با ايشان نيز مراقب باشيد يعني در اين مورد تقوي پيشه كنيد.حساب مردان و زنان شاغلي كه دائم سر كار هستند از اين معقوله جداست چرا كه بايد انها را ستايش كرد"خانمي كه در خانه مشغول كار است بزرگترين متقي بشمار مي آيد چرا كه بدور از هر گونه خيابونگردي و ولگرديست... خب تا اينجا رو خونديد؟ ازتون خواهش ميكنم بگرديد توي كدوم كتابي ميبينيد تقوي رو اينگونه تعبير كرده باشد؟
نتيجه ميگيريم هر كسيكه با تمام قوا به هدفش تكيه ميكنه و بجاي اينكه مراقب اطرافش باشه بياد و سرگرم اطرافش بشه هرگز به هدفش نخواهد رسيد.ايا تا بحال فكر كرديد: شمايي كه با باور قلبي خودتون خدا رو ميپرستيد و نماز و روزه تون رو دنبال ميكنيد. در گرفتن دست ناتوانان كوتاهي نميكنيد.بعضي از افراد سر راهتون سبز ميشن"قبل از هر كاري اسم خودشون رو با تقوي ميذارن و با همين بهانه بر عقل و طرز فكر شما غلبه ميكنند و شروع به انتقاد كرده و راه و روشتان را بطور كلي اشتباه ميخونن و همينكارشون باعث ميشه شماهايي كه براي رسيدن به اهدافتون پيش ميرفتيد مجبور ميشين از حركت باز بايستيد و معطل چپ و راستتون بشيد.( كلاغ خواست راه رفتن كبك را بياموزد راه رفتن خودش رو هم از ياد برد.)زماني بخودتون مياين ميبينيد خيلي دير شده"حال بنظر شما اسم اون ادم متقي كه شما رو از حركت بسمت اهدافتون باز نگهداشت چي ميذاريد؟پس هميشه يادتون باشه:از كسي كمك بجوييد كه توان و لياقت درش باشه"با كسي مشورت كنيد كه قدرت يك مشاور رو داشته باشه"سعي كنيد در مقام زندگي با عقل و فكرتون تصميم بگيريد نه با قلبتون"چون عقل" دور انديشي رو ترجمه ميكنه" اما قلب عشق رو"بهمين دليل چون در قلب شور و عشق وجود دارد شما بخواهيد با قلب تصميم بگيريد يا ديوانه وار بشما دستور خواهد داد و يا صوفي وار و عارفانه"يادتون نره كه:اكثر خانمها با قلبشون تصميم ميگيرند نه با عقلشون شور و نشاطي كه در تصميماتشون هويدا ميشود بهمين علت هستش"اشتباه برداشت نكنيد"زندگي فقط شيدايي و شور و عشق نيست " چرا كه در زندگي خشونت وجود دارد كينه و نفرت وجود دارد.مشخصه كه در خانمها ظرافت وكرامت و شرافت موجود است اما در مردها خشونت ورشادت و صداقت" بزرگترين گره در زندگي پيدا بشه" شايد مردان نتوانند گره گشايي كنند اما همان گره وقتي بدست زنان ميفته با همان ظرافت رفتار و كرداشان براحتي باز خواهند كرد.در اكثر مردان نزديك انديشي و راحت طلبي موجود است ولي در زنان دور انديشي و مشكل پسندي"اگر بخوام يه مثال ساده بزنم: فرض كنيد خشكسالي فرا رسيده و براي شما فقط و فقط يك كيسه گندم يا ذرت باقي مانده باشد اگر بدست مردانش دهند ان را روي اتش برشته ميكنند تا گرسنه نمانند اما همان كيسه موجودي را بزنان بسپارند:حاضرند بيشترين در صد دانه را بكارند كه نه يكشب بلكه سالها گرسنه نمانند"بگذريم از در صد خيلي خيلي پاييني از خانمها كه اداي مردها رو در ميارن"در خشونتشون در كردارهاشون در برخوردهاشون در رانندگيهاشون اصلا جاي تعجب نيست چرا كه در صد پاييني از مردها نيز اداي زنها رو در ميارن"در برخوردهاي اجتماعيشون در سخن گفتنشون در لباس پوشيدنشون حتي در ارايش كردنشون... به اينگونه افراد در جامعه ميگويند: معظلات اجتماعي..چرا اگه اينگونه زنان فكر ميكنند همسرانشون لياقت ادب كردنشون رو ندارن لابد همه مردها ببخشيد كم شعور تشريف دارن" يا برعكس " مرداني هم كه در زندگيشون اداي زنها رو در ميارن به خيال اينكه همه زنان عالم بايد همانند همسر او باشند"ايا اينگونه مردان يا زنانيكه در رفتارهاي اجتماعي اداي همديگر رو در ميارن"فكر كردند كه: همان مرد يا زن باقي بمانند اما دوشادوش همسرانشون در كارهاي يكديگر كمك كنند؟ كجاي اينكار دچار اشكال ميشود مثلا مردي در شستن ظرف به زنش كمك كمه" يا زني در درختكاري و باغداري به شوهرش كمك كنه؟ سعي كنيد در رفت و امد هاي خانوادگي با ايشان نيز مراقب باشيد يعني در اين مورد تقوي پيشه كنيد.حساب مردان و زنان شاغلي كه دائم سر كار هستند از اين معقوله جداست چرا كه بايد انها را ستايش كرد"خانمي كه در خانه مشغول كار است بزرگترين متقي بشمار مي آيد چرا كه بدور از هر گونه خيابونگردي و ولگرديست... خب تا اينجا رو خونديد؟ ازتون خواهش ميكنم بگرديد توي كدوم كتابي ميبينيد تقوي رو اينگونه تعبير كرده باشد؟
بزوري با مشورت دوستان پستي خواهم نوشت كه "علت دير ازدواج كردن دختران و پسران در چيست و راهكارها....
+ نوشته شده در ساعت توسط یزدان
|