حکیم کنفسیوس حکیم برجسته چین...
ديوانه است كسي است كه مجنون سر در كوه بگذارد و حكيم برگردد.
و من ديوانه ترين حكيم هستم.كنفوسيوس
هرگز براي عشق ورزيدن پير نيستيد آن زمان كه عشق مي ورزيد
ناگهان در مي يابيد كه جوانتر شده ايد.
کنفسیوس در ۵۵۱ پیش از میلاد در ایالت کوچک لو که امروزه بخشی از شهرستان جدید شاندونگ است متولد شد و در ۴۷۹ پیش از میلاد در گذشت. والدینش، که در زمان کودکی او زندگی را بدرود گفتند، او را کونگ - کویی نامیدند. کنفوسیوس از کلمهٔ لاتین کونگ فوزی، به معنای ((استاد بزرگ، کونگ)) گرفته شدهاست.
نخستین زندگی نامهٔ او ۳۷۵ سال پس از درگذشتش توسط سوماچیین، مورخ نامعتبر نوشته شد. در طول آن همه سال پس از در گذشت او، به واسطهٔ آن که فردی مشهور و برجسته و نیز حکیم بود، افسانههای بسیاری دربارهاش ورد زبانها بود و لذا سوماچیین در اطلاعاتی که دربارهٔ او کسب کرد، وارد شد.وی آفرینش جهان را مبتنی بر قانون قطبیت میداند؛ به این منظور که از هستی مطلق٬ نخست موجودی یگانه که خود کنفسوس آن را قطب بزرگ میخواند ٬منبعث میشود و همراه آن قطب دیگری که قسمت پذیر است بوجود می آید. این دو قطب با هم روبرو و به هم پیچیده میشوند. از این جا جهان کون و فساد مانند دو نیروی قوی و ضعیف یا روشنایی و تاریکی و یا نماینده صفات مرد و زن٬ پا به عرصه هستی میگذارد و تغییر و تبدیل یافتن این دو قطب٬ اساس به وجود آمدن خوبی یا بدی و یا خیر و شر است. جمله معروف او: به جای نفرین به تاریکی شمعی روشن کنید.
کسانی که حقیقت را درک کرده اند با افرادی که حقیقت را دوست می دارند برابر نیستند
نیست کسی که سه سال تحصیل کند و از سعی خود نتیجه نگیرد .
تکبر و خست هزاران صفت خوب را می پوشاند .
می توان مردم را براه وظیفه آورد ولاکن نمی توان فهم و ادراک به کسی بخشید .
اگر اندازه را نگاه نداریم ادب زحمت می شود و وقار کمروئی ، شجاعت به عربده جوئی می کشد و صراحت به بی حیایی .
مرد بزرگ همیشه آرام است و مرد کوچک مضطرب .
ولخرجی شخص را بکارهای زشت وامیدارد. خست دل را سخت می کند اما سخت دلی بهتر از زشت کاریست .
کار بد هر چه پنهان باشد سر انجام آشکار خواهد شد .
هرچه را می شنوی و می بینی غربال کن و آنچه را خوب است برای خود نگهدار .
آموزگار باید چهار چیز را پیش چشم بدارد ، دانش ، حسن رفتار ، پاکی دامن و صداقت
این خوبیها که در ما است کار خداست .
هر کجا سه نفر باشند مربیان من خواهند بود زیرا هر چه خوبی دارند می آموزم و هرچه بدی دارند می کوشم که بر اندازم .
کیست که همه عمر از راه تقوا بیرون نرود .
سادگی از دهاتیان است و ظرافت از شهریان . مرد کامل ظرافت و سادگی را باهم دارا است.
آنکه راستی را دوست می دارد بهتر از آن است که می داند راستی چیست
تقوا در آن است که عمل نیک را از نتیجه آن والاتر بشماریم .
مرد بزرگ را می توان براهی واداشت اما به پستی نمی رود . می توان او را اغفال کرد اما ابله نمی شود .
دانش آموزی که به آموختن می پردازد اگر از لباس ژنده و خوراک ناچیز خود گلایه مند باشد ارزش گفتگو ندارد.
من متفکری آرام و دانش آموزی بیش نیستم دانشجوی هستم که از آموختن دست بر نمی دارم و از گفتن خسته نمی شوم .
من واسطه ام نه مبتکر ، من از پیروان و دوستداران گذشتگانم .
راستی و ساده گی را بدیگران هدیه کن ، تقوا را از دست مگذار ، مهر و محبت را شیوه خود بساز و برای سرگرمی بهتر بپرداز.
در این غم نباشید که چرا بفلان مقام نرسیده اید . در این فکر باشید که آیا لیاقت آن مقام را دارید . از این غم نخورید که چرا مشهور نیستید بلکه بکوشید تا شایسته شهرت بشوید .
همواره از این افسرده ام که در راه تقوا پیش نمی روم و از مباحثه معلومات کوتاهی می کنم و پیوسته خود را در طریق عدل نگاه نمیدارم و جبران خطاها را از عهده بر نمیایم .
در شغلی که بتو محول نیست اندیشه و تدبیر مکن .
بر آنکه خواهان نیست دانشت را آشکار مکن .
موضوع تحصیل را همیشه بی پایان بدان و از کوشش باز نمان.
با آب ساده و نان خشک و بازوی زیر سر همچنان می شود خوشبخت بود .
حوداث عجیب و شاهکار های پهلوانی و اعمال ناشایست و معانی مرموز در سخن کنفوسیوس نمی آید.
اگر دارایی ارزش داشتن داشت دارا می شدم و بدستش می آوردم !.
اگر صبح راه درست را یافته باشیم شب برای مردن مهیا خواهیم بود .
آیا کسی را دیده ای که یک روز تمام فکر و خیال خود را صرف تقوا کند البته چنین کسانی هستند اما من ندیده ام .
آنکه همنوع خود را دوست دارد همواره این حس را در خود تقویت می کند و آنکه بدخواه همنوع خویش است پیوسته این آتش را در دل می فروزد.
حسن معاشرت است که همسایگی را شیرین می کند .
آنکه بدرگاه خدا تقصیر کرده بکه پناه خواهد برد !
مرد بزرگ ستیزه نمی جوید و اگر در تیراندازی شرکت کرد و برنده شد جام افتخار را بحریف مقلوب عرضه می دارد .
اندیشه درست را دانستن و بکار نبستن از ناجوانمردی است .
مرد بزرگ در جستجوی حق است و مرد پست بدنبال منفعت .
وقتی به شخص شایسته بر می خورید سعی کنید خود را به مرتبه او برسانید . وقتی به آدم بی ارزش روبرو می شوید در صفات خود دقت کنید .