چرا مردان در خانه خود بجاي ارائه عشق به حكمراني ميپردازند
چرا مردان در خانه خود بجاي ارائه عشق به حكمراني ميپردازند؟
حقير در اينجا به چند نكته مي پردازم اميد اين است كه با نظريات مفيدتان
دست بدست هم دهيم تا بتوانيم بيشتر به اين موضوعات بپردازيم؛ تا به
هدفمان كه همانا تابیدن چراغ عشق بر هر خانه اي است برسيم.
يكي از نكاتي كه اين روزها بيشتر گريبان زنان خانه دار را گرفته
حكمراني مردان است؛مشکلاتی كه اغلب نشأت گرفته از فشارهاي رواني
بيرون خانه يا همان اجتمائي كه در آن زندگي ميكنيم است و درز کردن این
مشکلات به درون خانه"
بهرحال بر هيچكس پوشيده نيست كه گراني و تورم از يك طرف و عدم
شناخت كافي از اطرافيانمان از طرف دیگر دست بدست يكديگر داده اند
تا كوهي استوار از مشکلات بسازند؛ و مرداني كه روزها مشغول بكار
هستند و سرشان بكارهايشان گرم ميباشد هنگام برگشتن از سر كار
با كوله باري از خستگي و در برخورد با اينگونه مشكلات بتي ميسازند
و بجاي اينكه به اين فكر باشند که :
همسرانشان چشم براه آنانند" آيا فقط خود آنها تا به اين ساعت بكار
مشغول بودند؟ آيا بايد زمانيكه به خانه وارد ميشوند با يك دنيا از منت با
همسرانشان برخورد كنند؟ يا اينكه شاكر باشند از اينكه سالم و شاد
هستند و توفيق ديدار و همچنين شايستگي زيارت آنها بار ديگر نصيبشان
گرديده؟
همه و همه و همه از يكجا سرچشمه ميگيرد. يا اينگونه در ضميرشان
بطور ژنتيكي حكاكي شده" يعني پدرانشان نيز اينگونه بودند و بصورت
موروثي در بچه هاشان تاثير گذارده"و يا اينكه همسراني كه در خانه
مشغول بكار هستند منتظر برخورد لحظه اول شوهرانشان هستند تا ببينند
آيا شوهر با چهره اي در هم وارد خانه ميشود يا با گشاده رويي"
بنظر حقير هر دو ديدگاه اشتباه و مولد اشكالاتي بزرگتر خواهد شد"
اغلب مرداني كه در بيرون از خانه يا همان اجتمائي كه همه ما در آن
زندگي ميكنيم اگر نتوانند حق قانوني خود را بگيرند يا ساده تر بگويم
نتوانند از حق شخصي خود حتي دفاع كند همان كساني هستند كه
وقتي وارد خانه ميشوند همه عقده هاشان را بر سر زن و يا بچه خود
خالي ميكند.(گنه كرد در بلخ آهنگري= به شوشتر زدند گردن مسگري)
مرد با خود فكر ميكند كه من براي زن و بچه خودم از صبح تا عصر كار ميكنم
پس بايد همانند يك حاكم زورگو هر آنچه ميگويم همان شود"
و خود را هميشه يك فرد موفق ميداند. غافل از اينكه:
موفقيت تو ام با خوشبختي را ميتوان عامل پيروزي دانست نه فقط
بدست آوردن پول" زماني يك مرد ميتواند دروازه خوشبختي را بسوي زن و
فرزندانش بگشايد كه:قبل از هر چيزي احساسش لطيف باشد. رئوف و
مهربان باشد"و جرات گفتن و جسارت پذيرفتن اشباهات خودرا داشته باشد"
آن موقع ميتواند غرور و خودخواهي را از بين ببرد و نويد كانون گرمي را براي
افراد خوانواده اش به ارمغان بیاورد.
كبوتر با كبوتر باز با باز= كند همجنس با همجنس پرواز
يكي از نقاط ضعف اکثر آقایان اين است كه: با گذشت ده سال بعد از ازدواج
هنوز خيلي راحت دخالتهای بيجاي اطرافيان درجه يك"حال پدر باشد يا مادر"
يا خواهر باشد و يا خاله" را بجان ميخرد و بزور ميخواهند آنرا بخرج همسر
خود دهد و جالبتر اينجاست كه اسم اينكار را رعايت ادب مينامد"
و گوش كردن حرف بزرگترها و راهنمايي ميداند"
در اين مواقع چون از خودش هيچ تواني و هيچ تجربه اي را اندوخته ندارد
مسلما احساس خلاء ميكند" و جالب اينجاست كه "درمورد زندگي خصوصي
خود از همه نظر خواهي ميكند " الا از همسر خودش "
حال كمي مكث كنيد و همين يك خط را مجددا بخوانيد"
آيا واقعا خنده دار نيست؟ چطور همه را در نظر دهي كانون خصوصي خود
راه ميدهيد الا همسرتان" كه نقش اصلي را او ايفا خواهد كرد؟
گاهي چنان به خانواده شخصي خود اجازه دخالت ميدهد گويي برده اي را
از بازار برده فروشان خريداري كرده و آن را به خانواده خود هديه خواهد داد"
و اكثر زناني كه گير اينگونه افراد مي افتند زناني هستند داراي خانواده با
شخصيت با شعور بالا و هنگاميكه كاسه صبرشان لبريز ميشود بخاطر حفظ
آبروي خود و اطرافيانش حاضر نميشود اين مشكل را با كسي درميان
بگذارد"و همان اندازه كه ان زن خضوع اختيار ميكند" و ساكت ميماند؛
در عوض ان مرد بجاي استفاده از شعور خود فقط شعار ميدهد و به همه
اجازه دخالت در زندگي خصوصي خود ميدهد" الا به خانواده همسرش"
و تازه خود را يك آدم قوي" حاكم" كه هر چه من گفتم بايد همان شود"
و اگر ان زن از شوهرش بخواهد در اين مورد تجديد نظري داشته باشد
جواب ميدهد كه: من هميني هستم كه ميبيني هر كاري دلت خواست
آزادي بكني.....اميدوارم در هيچ خانواده اينگونه نباشد " اما از دوستان
خواهش ميكنم که بگویند اگر با اينگونه مردان برخورد كنند چه جوابي
برايشان خواهند داشت؟"
در بخش نظرات براي ما بنويسيد كه راه حل معقولانه چيست؟؟؟؟؟؟؟
در نگاه كساني كه پرواز را نميفهمند هر
چقدر اوج بگيري
كوچكتر خواهي شد