پيشداوري و قضاوت عجولانه


يك روزي شخصي تشخيص ميده كه گوشهاي همسرش سنگين شده و  از لحاظ

شنوايي كم شده"از طرفي
هم با خودش زمزمه ميكند كه:من چگونه به همسرم

 بگويم كه گوشهايت سنگين است.كه ناراحت نشود" بهر حال تصميم ميگيرد كه

 سمعكي براي همسر خود بخرد "اما قبل از خريد" باخودش ميگويد بهتر است

من
بطريقي به او بفهمانم كه گوشهايش سنگين است "و بعدا براي خريدسمعك

 به بازار بروم" روزي از روزها كه
همسرش در آشپزخانه مشغول آشپزي بوده

از پشت سرش وارد آشپزخانه ميشود و ميگويد:آيا ناهار آماده
هست؟

براي اولين بار و دومين بار و سومين بار و...بهر حال سرش راكنارگوش همسرش

ميبرد وخيلي بلند
داد ميزند كه:آيا ناهار اماده هست؟؟؟همسرش به او ميگويد:

 ببين"تو براي هفتمين بار همين را گفتي و من
نيز هر باربه تو جواب دادم:آري آماده

 هست"آن مرد سكوت كرد و برگشت بطرف سالن پذيرايي وقتي با خود خلوت

 كرد گفت خدايا منو
ببخش كه كه خيال ميكردم گوشهاي همسرم سنگين است"

 اما مثل اينكه اين خود من هستم كه نياز به سمعك
دارم" حال آيا بهتر نيست قبل

  از اينكه به عيب ديگران توجه داشته باشيم خود را از داشتن عيوب درمان كنيم؟ 


سپاس