-شرافتمندي به همت عاليست نه به استخوانهاي پوسيده و جيب خالي
2-لغزش آدمي در لغزش قدم اوست
3-گاهي كور بمقصد ميرسد اما بينا از منظور باز ميماند
4-با هيچكس دشمني مكن *زيرا از دشمني دانا و نادان بيرون نميباشي
5-از مكر دانا وخرد مند ناداني نادان در هراس باش
6-برادر جنگجوي تو كسي است كه راضي مي شود به نفع تو خود را به ضرر و زيان بيفكند
7-هر گاه شاخ بازي مي كني با شاخداران هم اورد باش
8-در هراس باش كه تيغ زبانت گردنت راببرد
9-گاهي سكوت بهترين جوابست
10-بسا ملامت كشيده اي كه بيگناه است
11-در بامداد از مردم شرافتمند ستايش مي شود
12-سگ در خانه براي صاحبش شير است*البته اگر از كوچكي خودش بزرگش نكرده باشد
13-ستيزه گري زياد ايجاد كينه توزي ميكند
14-گفتار زنست و پاسخ مرد
15-هر چه بكاري همان ميدروي
16-يك سگ دوره گرد اما بيدار بهتر از صد شير خفته مي ارزد
17-بيچاره است كسي كه روباهان بر او بشاشند
18-ناله زن بچه مرده همانند زن نوحه گر نميباشد
19-چيزي بجز ناخنت پشتت را نمي خاراند
20-چقدر ارزنده است عمارت هر چند كه بر سنگي باشد
21- مردم را مي پوشاند اما خودش شلوار بپا ندارد(خفته را خفته كي كند بيدار)
22-دست تو از توست هر چند مشلول باشد
=========================
ديروز مثل بود و*امروز عمل است و*فردا اجل است و*پس فردا امل(آرزو)
-----------------------------------------------
گر امروز آتش شهوت بكشتي بيگمان رستي
وگرنه اين تف آتش ترا هيزم كند فردا
***
چو علم آموختي از حرص *آنگه ترس كاندر شب
چو دزدي با چراغ آيد گزيده تر برد كالا
***
شهادت گفتن ان باشد كه همزاول در آشامي
همه درياي هستي را بدان حرف ننگ آسا
***
عروس حضرت قرآن نقاب آنگه بر اندازد
كه دارالملك ايمانرا مجرد بيند از غوغا
***
عجب نبود كه از قرآن نصيبت نيست جز حرفي
كه از خورشيد جز گرمي نبيند چشم نابينا
---------------------------------------------------
روزها بر پنج قسمت تقسيم شده اند:بنام
روز مشهود *روز مفقود* روز مورود*روزموعود * روز ممدود
-----------------------------------------------------------------
انسانهايي كه خيال خام ميبافند همانند كرم ابريشمي است كه در نهايت خود در ميان پيله گرفتار مي شوند
---------------------------
پروين اعتصامي ميگويد:
گاويست در آسمان و نامش پروين
گاو دگري نهفته در زير زمين
چشم خردت گشاي از روي يقين
زير و زبر دو گاو مشتي خر بين
(البته انكه ميفهمد خردمند و انكه نميفهمد خرفت ميباشد)
--------------------------------------
پادشاهي به وزيرش گفت چقدر خوب مي بود هميشه من پادشاه بودم و تو هم وزير من .
وزير گفت: پس اگر اينچنين مي بود هيچگاه تو سلطان نمي شدي(نوبتت نمي شد)
------------------------------------------------------------------------------------
عادت ما نيست رنجيدن زكس=ور بيازارد نگوييمش بكس
ور بر ارد دود از بنياد ما=آه آتش باز نارد ياد ما
ورنه ما شوريدگان با يك سجود=بيخ ظالم را بر اندازيم زود
رخصت ار يابد زما باد سحر=عالمي در دم كند زير و زبر
--------------------------------------------------------------
**كسيكه طالب ارجمندي خود باشد*درهم و دينار در نزد او بي ارزش است
**هر كس در زمين هموار حركت كند از لغزشهاي ناگهاني در امان است
**كسيكه اندك احساني بتو ميكند همواره از او سپاسگذار باش
**كسيكه در كار خود دقيق باشد حتما به ارزوهايش خواهد رسيد
**غضبناكي بي اندازه جايي را براي پوزش باقي نخواهد گذاشت
*هميشه ان دانشي از فراموشي در امان است كه به اهلش آموخته باشد
**چه بسا لطفي كه همراه با خطاست *وچه بسا بخششي جنايت است
**اگر شمشير وجود نداشت ستمگري عالم را فرا مي گرفت
**هميشه دروغگو را همانند روباه و راستگو را همانند شير تجسم خواهيم كرد
**اگر انسانهاي جاهل ساكت بنشينند اختلافها بر طرف خواهند شد
**كسيكه به عيبجويي خودش توجه كند به تزكيه نفسش دست يافته است
**كسانيكه با خوشيهاي سلطان كه همانا ظلم بر مظلومان باشد-
خوش باشد عذابهاي سختي در انتظارش خواهد بود.
(پرتو خورشيد يكسان است برگيتي مباش=بهر نفع ديگري در فكر ازار كسي)
**بينوايي ادم زيرك را از اظهار و دليل باز ميدارد.
**هر نوع بيماري يك نوع زندان بدن مي باشد*پس از زنداني شدن بپرهيز.
**روزگار بهترين اندرز دهندگان است.
**كسانيكه بيحياترند در ايجاد فساد در جامعه سريعترند.
**ازاد ازمند بنده است و بنده قانع آزاد.
**فرصت دير بدست مي ايد اما زود از دست مي رود.
**مردم طعمه هاي روزگارند.