یکدلی ...همدلی..
شما اگه ارشیوم رو ورق بزنید متوجه میشید روزهای اول وبلاگ" قرار بر این بوده که: در مورد
عناصر چهارگانه حرف بزنم متاسفانه همون زمان بودند و نذاشتند کسانیکه من حق مطلب رو
ادا کنم"فی الفور حاضر میشدند و منو به دعا نویسی محکوم میکردند" اشکالی نداره دعا نویسی
هم جرم نیست اما منظور اصلی من چیزی دیگه بود.حال امیدوارم دوستان نیز همراهی کنند
بحتم چیزی دستگیرشون خواهد شد که بدرد سلامتیشون بخوره"
دوستان در کامنتشون ابراز داشتند و تمایل دارند بیشتر در مورد عناصر (باد)خاک)اب(اتش) حرف
بزنیم چرا که نه؟ بشرطیکه گام به گام با ما همراه باشید..اگر کمی دقت کنید متوجه خواهد شد
که این چهار عنصر مستقیما به عناصر اربعه ربط پیدا میکنه" منظور همان:اخلاط اربعه:
( صفرا ) (بلغم) (سودا)(خون) همینطور به چهار طبع یعنی: گرم و خشک(گرم و تر) سرد
و خشک و (سرد و تر) و مزه های دهان: ترش ( شور) شیرین (تلخ) و در اخر رنگ زبان:
زرد(قرمز)سفید(سیاه).. کافیه اول بخواین" ثانیا: دقت کنید خودتون رو بیشتر بشناسید تا
دچار بیماری نشید انشالله.. چرا که هیچ دشمنی خطرناک تر از سیستم دفاعی بدن خودتون نیست
که شما رو از پا در میاره" در صورتیکه ماها فکر میکنیم تا میتونیم باید گلبولهای سفید رو تقویت
کنیم.اره" قوی میشه اما کافیه یه غذای نابجا خلاف طبع مون میل کنیم اونجاست که همون
گلبولها میفتن بجون خودمون اگه تمایل داشتید به دنبال کردن بفرمایید ادامه بدیم..
با سپاس.
********** **** *********
از زمانی که فرد شروع میکنه به شکل گرفتن در شکم مادر جهش ها اغاز میشن"گرایشها به
سمت عناصر چهارگانه اغاز میشه تا زمانیکه در جایگاه اصلی خودش قرار بگیره..
منظور از عناصر همان اب"باد"خاک" اتش" هستش":
هر کدام از این عناصر با طول موجهای خاص و فرکانسهای متغیری شکل میگیرن"
این نه ربطی به عقل و سواد و بینش داره"نه ژنتیک فقط عنصریست که در مداری از کائنات
و در چرخه ای جای میگیره" که این خودش بحثی جدا گانه دارد"
تا اینجا رو گفتم که بدونید انسانها بی دلیل همدیگر
رو پیدا نمیکنند"کسیکه پا باین دنیا میذاره هنوز ناقصه"همیشه دنبال یچیزی میگرده
انگار گم کرده ای داره خودشم نمیدونه چیه" اون گم کرده "همان شخص هم فرکانس
خودشه که با گردش ایام همدیگر رو پیدا میکنند"که اینجا اصلا فاصله معنایی نداره
میتونه از اُفقهای بسیار دور نیز باشه"بطور غریزی دریجایی از کائنات نوشته بودند
روزی بهم خواهند رسید وگرنه حیران و سرگردانند"
زمانیکه این دو عنصرپهم رو پیدا میکنند تازه میشن دوست رفیق همدل همزبان
همدم شفیق یار چه بسا هم شکل .و......
و...... اینجا مساله تصاحب کردن و مالکیت نیست چون عقل درش کارساز نبوده ....
زمانی عقل درش دخیل میشه که به همدیگه برسن و اگر بعد از رسیدن به مرور زمان
از هم فاصله بگیرند بدون شک همان عقل باعث فاصله میشود نه عنصر"
اما اگر عقل و تصاحب کردن و حسادت درش دخیل نشه"
ازحرفهای هم ارامش میگیرند در اوج دلتنگیها کلامشان در سقف قلبشان بتخت میشینه"
نیازی نیست در کنارش باشی دستش در دستانت باشد که محکوم به محرم و نامحرم شوی"
خواسته یا ناخواسته همدیگر را مرور میکنند خوشحال میشوند دلتنگ هم میشوند"
از هم خاطره میسازند" کسیکه با این اشخاص هم فرکانس نباشه بحتم اونها رو دیوانه
میخونند"
تا اینجا رو بطور فشرده عرض کردم که
بدانیم هیچ حضوری در دنیا اتفاقی نبوده و نیست" بهمین دلیل به زور
"نه میتونی خودتو تو دل کسی جای کنی و نه عنصری رو از عنصری دور بسازی
چون این وسط خودمون خواهیم سوخت نه دیگری"...
این از الطاف و برکات دنیای کائنات هستش". اگه فرصت شد بیشتر در این مورد
عرض خواهم کرد...
والسلام.
( اگه زندگی اسوده میخواید بی دلیل بکسی بال و پر ندید مگر اینکه لایقش باشه
" کسیکه قدرت بزرگ شدن نداره بزرگش نکنید چون بقدری بزرگ میشن که
نه خودشون رو میبینند نه دیگران رو..)