نصایح ( 1 )
بار الها : از تو میخواهم هر چه ادم مردم ازار رند دروغگو پست رزل اوباش و منافق و
کسانیکه بین دو نفر نفاق اندازی و سنگ اندازی میکنند "براه راست هدایتش کن"
در ضمن اگر خود من این مشخصه ها را دارا میباشم بدون هدایت نابودم کن که
تا عمر دارم در عذاب بمانم.. آمین...فکر نمیکنم دعایی از این بی غرض تر وجود
داشته باشد.
کسیکه از راه برسه با کلام خدا بدنام و محکوم کنه فردی را یا بنفع خودش دیگری را مغزشویی کنه حفتشون رو از روی زمین نسلش رو برچین"
خودش رو بخاطر دوز و کلک فردی که مغزش شسته شد بخاطر جهلی که درش چنان غوطه ور میشه فقط اوست که فکر میکنه حالا شده نماینده خدا
ولی متاسفانه تکیه گاه و خانواده و بمرور لذت زندگیش رو خواهد باخت.
روز امتحان برای همه نزدیک است حیف که خوابند همگی
*********** *** ************
شخص دانا انکه در افاق ظاهر بین نباشد
ظاهرش رنگین نباشد"باطنش ننگین نباشد
افتخار خویش را از صدر مجلسها نداند
شاعق از بالا نباشد"شاکی از پائین نباشد
مسجد و محراب را دکان سمساری نداند
تشنه یک افرین و مست یک تحسین نباشد
در معاویه پرستی با علی پیمان نبندد
بانماز آن نباشد با نهار این نباشد
فاسد ار گردد نباشد در پی مردم فریبی
غاصب ار گردد بزیر خرقه پشمین نباشد
در مسلمانی و دینداری نباشد مثل رومی
دانه و دامش یکی مد و والظالین نباشد
فی المثل یا رومی رومی"یا زنگی زنگ
هفت رنگ وهشت زبان و نه دل وده دین نباشد
یا معمم یا کلاهی"یا بهشتی یا کنشتی
همچو اهل نهروان و جوخه صفین نباشد
---------------------------------------------------------
همه که راستگو هستیم پس لعنت به هر چی دروغگو"همه که صادقیم و پاک پس
مرگ بر هر چه نا پاک"همه که برای هدایت امدیم" پس سرگردان باد بر هر چه
بد بین و چاپلوس"امیدوارم در جامعه ما چنان از هستی ساقط شوند کسانیکه
بر بدبختی دیگران بخندند" کسیکه انتقام را بجای بخشش بکار ببندد"کسیکه برای
رسیدن به اهداف شخصی اش مردم را ساده بنگارد"و کسیکه حقیقت را بداند اما
لب فرو بندد .همه میگفتیم امام حسین برای دفاع از حقیقت شهید شد"پس چرا
در عزا داری بسر و سینه میزنیم اما در گفتن حقایق سکوت میکنیم .در اخر...
میان دو کس اتش افروختن **** نه عقل است و خود در میان سوختن
کسانیکه بر این گفته ها اعتراض کنند"همانند ان ضرب المثلیست که گویند :چوب را
که بدست بگیری"گربه دزدهِ حِساب کار میاد دسِتش....خدا عالم است و شاهد
فصل یا وصل
به باغ همسفران
صدای کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید.
***
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنها ترم.
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم ترا پیش بینی نمی کرد.
و خاصیت عشق این است.
کسی نیست،
بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم
بیا زودتر چیزها را ببینیم
ببین، عقربکهای فواره در صفحه ساعت حوض
زمان را به گردی بدل می کنند
بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی ام
بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را.
***
مرا گرم کن
( و یک بار هم در بیابان کاشان هوا ابر شد
و باران تندی گرفت
و سردم شد، آن وقت در پشت یک سنگ،
اجاق شقایق مرا گرم کرد. )
***
در این کوچه هایی که تاریک هستند
من از حاصل ضرب تردید و کبریت می ترسم.
من از سطح سیمانی قرن می ترسم.
بیا تا نترسیم از شهرهایی که خاک سیاشان چراگاه
جرثقیل است.
مرا باز کن مثل یک در به روی هبوط گلابی دراین عصر
معراج پولاد.
مرا خواب کن زیر یک شاخه دور از شب اصطحکاک
فلزات.
اگر کاشف معدن صبح آمد، صدا کن مرا.
و من، در طلوع گل یاسی از پشت انگشت های تو، بیدار
خواهم شد.
و آن وقت
حکایت کن از بمب هایی که من خواب بودم، و افتاد.
حکایت کن از گونه هایی که من خواب بودم، و تر شد.
بگو چند مرغابی از روی دریا پریدند.
در آن گیر و داری که چرخ زره پوش از روی رؤیای
کودک گذر داشت
قناری نخ آواز خود را به پای چه احساس
آسایشی بست.
بگو در بنادر چه اجناس معصومی از راه وارد شد.
چه علمی به موسیقی مثبت بوی باروت پی برد.
چه ادراکی از طعم مجهول نان در مذاق رسالت تراوید.
و آن وقت من، مثل ایمانی از تابش « استوا » گرم،
ترا در سر آغاز یک باغ خواهم نشانید.
*****
فرقی نمیکند گودال اب کوچکی باشی یا دریای بیکران همینکه زلال باشی اسمان درتو پیداست
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم.
یادمان باشد پر پروانه شکستن هنر انسان نیست، گر شکستیم ز غفلت، من و مایی نکنیم.
یادمان باشد سر سجاده ی عشق جز برای دل محبوب، دعایی نکنیم.
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند، طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم.
چرا که نه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کاشانه دل
(**)
(****)
ويرانه نه آنست که جمشيد بنا کرد
ويرانه نه آنست که فرهاد فرو ريخت
ويرانه دل ماست که با هرنگه تو
صدبار بنا گشت و دگر بار فرو ريخت
*************
هر غنچه که گل گشت دگر غنچه نگردد
قربان لب یار گهی غنچه گهی گل
تاریکی .شب
با سلام:
اگه به پست قبلی توجه کرده باشید من در مورد سکوت با شما در میون گذاشته بودم
که چه هنری در سکوت وجود دارد..
اما حالا میخوام در مورد یه موضوع دیگه براتون بگم .
همه ما میدونیم که اکثر مردم بدنبال کلمه نور"روشنی" چراغانی" اذین بندی"و .......هستند .
که همه این جمله ها میتوانند روبروی کلمه تاریکی قرار بگیرند.
یا به نوعی کلمه تاریکی را در مثال "جهل میبینند و میخوانند..و حالا میخوایم باهم ببینیم که
آیا تاریکی واقعا این همه معنای منفی رو بدنبال داره؟
یا آنهایی که در تاریکی زندگی میکنند واقعا نابینا هستند؟
در صورتیکه همه ماها" خیلی از کسانی رو میبینیم که روشندِل هستند اما خیلی از من
و شما بِهتر میبینند..هم حال و هم اینده را .
و اگر کمی دقت کنیم میبینیم آنطوریکه روشندلان به آینده امیدوار هستند اکثر ماها نیستیم"
چی میتونه باشه جوابش؟؟
یا اکثر کسانیکه میخوان دست بدعا بردارند سعی میکنند شب و یا در تاریکی باشه"
تمام ستاره های زیبا و چشم نوازی که میدرخشند آیا هنر شب نیست؟
آیاعطر دل انگیز گلهایی چون شب بو جزاینه که:
در تاریکِی شب عاشقان رابسوی خویش میخوانند؟
آیا این تاریکی و سکوت شب نیست که جسم خسته من و شما رو که از تب و تاب افتاده ایم
نیرو" و جانی دوباره میبخشه؟
و خیلی موضوعاتی دیگر که کلمه شب"سکوت"و تاریکی"در آنها مظلوم شناخته شده.
من میخوام جواب این موضوع جدیدم رو به شما دوستان واگذار کنم و دوست دارم
هر کدام از دوستان باندازه وسع و توانشان در بخش نظرات اعلام بفرمایند..منتظر
دیدگاههای زیبایتان میمانم.
شب خیز که عاشقان بشب راز کنند = گرد در دوست پرواز کنند
هر جا که بشب دری بود بر بندند = الا در دوست را که شب باز کنند
سکوت
سلام: یادتونه گفتم دارم میرم؟ بازم برگشتم پیشتون خدا رو شاکرم
تا انجایی که همه ما بیاد داریم اکثر بزرگان دانشمندان نویسندگان مسئولین همه و همه بنوعی سعی بر این دارند تا با ابزارشون بدیگری بیاموزند اما میبینیم گاهی اوقات ماحصل زحمتهاشون منفی از اب در میاد"یعنی تاثیر پذیری انچنانی رو بجا نمیذاره..مثلا نویسندگان مقاله ها با نوشتهایی بر گرفته از تجارب خود و دیگران "سخنوران با سخنرانیهاشون ناشرین با کتابهاشون "همه و همه بنوعی سعی میکنند بمردم چیزی رو بیاموزند.اما میبینیم گاهی اوقات هم موفق نمیشوند"نیت و هدفشون پاکه میخوان مردم رو راهنمائی کنند اما باز هم نمیشه"اما من بایکی از دوستانم که صحبت میکردم به این نتیجه رسیدیم با یه کاری دیگه هم میتونیم امتحان کنیم البته بشرط اینکه غرور و یکدندگی رو کنار بذاریم و جاش صداقت و یکرنگی رو جایگزین کنیم"میشه مردم رو کمی روشن کرد که در اینکار باید بهشون فرصت هم بدهیم"و با اون یک چیز(کلمه)خیلی کارها رو میشه صورت داد.خیلی از بیماریهارو میشه درمون کرد"خیلی از دعواها و اختلاف نظرها رو میشه حل کرد"حتی در مقابل کسانیکه حرف منطق رو هم نمیدونند یا نمیخوان بدونند کاربرد مثبتی داره..فقط و فقط یکم صبرو حوصله میخواد"کمی اراده میخواد و عادت کردن بهش.حالا دوستان میدونین اسم اون کلمه چیه؟؟افرین درست حدس زدید"سکوت اره سکوت:درسته که اسمش سکوته اما خیلی کارها با همین سکوت درست میشه"اگه کسی در جنجال و داد و فریاد و دعوا گرفتار میشه فقط سکوت میتونه بدادش برسه و بهش ارامش ببخشه"اگه کسی بیمار میشه و اونو به بیمارستان منتقل میکنن بعد از تجویز دارو سکوته که اثر دارو ها رو تضمین میکنه"چرا که در انجا هم سکوت حاکمه"حتی اگه گاهی با کسانی بر خورد میکنی اما نمیتونی با جواب منطقی اونو قانع کنی"یا نمیخواد حرف منطق رو بپذیره باز هم سکوت بدادت میرسه"دیدی میگن جواب.............خاموشیه؟ همینه دیگه"حالا دیگه لازم هم نیست که من سرتون رو زیاد بدرد بیارم کافیه خودتون در همین راستا فکر کنین تا ببینید گاهی اوقات چه جوابهای دندان شکنی میشه با سکوت کردن البته به اهلش داد"
(بقول امپراطور رومی که میگه:وقتی یک ملت ناراضی فریاد میزنند من میتوانم جلوی انها را بگیرم"ولی وقتیکه ملت ناراضی سکوت کرد و سر بگریبان تفکر فرو برد"انوقت است که متوحش میشوم زیرا نمیتوانم به نقشه های انها پی ببرم)
تازه جوابی که توام با سکوت کردنه خیلی خطرناکتر میتونه باشه نسبت بجوابی که طرف مقابلش داره بزبون میاره و عنوان میکنه....بهر حال.....و..و...واما حالا که متوجه شدیم چه حکمتهای بزرگی در سکوت وجود داره!!!!!چرا خودمون هم عادت نمیکنیم و همین گزینه رو بجای داد و فریاد انتخاب نمیکنیم؟میدونین با سکوت کردن در اکثر مرافعه ها خود بخود این مشکل بدون ضرر حل میشه؟یا اگه وارد یک مجلسی میشیم میبینیم دو تا عالم و بالغ نشسته اند بجای اینکه دهن باز کنیم و به بیهوده گوئی بپردازیم بهتر نیست سکوت کنیم و رشته کلام رو بدست انها بسپاریم؟میدونین در همچنین مواقعی هست که میگن: یا درست حرف بزن یا عاقلانه سکوت کن؟ بخدا قسم با اینکار بهتر میتونیم بیاموزیم اول از همه بخودم میگم.پس بیایم و دست بدست هم بدیم وبهمدیگه احترام قائل بشیم و در مواقعی که چیزی رو نمیدونیم و یا در تخصص ما نیست پیشداور نشیم و دخالت نکنیم ؟بیاین بجای اینکه پای همدیگر رو بگیریم و شونه همدیگه رو بخاک بیاریم "بیایم دست همدیگه رو بگیریم و به نظرهای سازنده و مثبت همدیگه احترام بذاریم.برای همدیگه لااقل ارزشی رو که داریم قائل بشیم "بیاین تا در راستای یک موضوعی از ما نظر نخواستند خود رای نشیم"دخالت بیجا در کارهای یکدیگر نکنیم.بخدا قسم طرف صحبت من فقط شما خواننده عزیز نیستی قبل از شما خودمم و این منم هستم که باید بیاموزم" میدونین نوشته هاتون رو تمام دنیا میبینند و میخونند" میدونین هر کسی در هرکجا نوشته هاتون رو مقاله هاتون رو نظر هاتون رو میخونند"اول بحساب فرهنگ شخصی تون و بعد بحساب فرهنگ ملی تون میذارند؟ پس بیایم طوری بنویسیم و بیندیشیم و ادعامون هم این باشد که برای ارائه و اشائه فرهنگمون ما هم یچیزی در چنته داریم" و در اخر بیایم برای یه مدت هم که شده طوری دیگه همدیگر رو ببینیم و بعد از گذشت حتی زمان کم با هم نتیجه گیری کنیم"بابا همه که علامه دهر نیستند"یکی تو وبلاگش مقاله میذاره"یکی اشپزی میذاره"یکی شعر ها و سروده های خودش رو میذاره"یکی دلش گرفته میاد تا باهمه درد و دل کنه"یکی میخواد اطلاعات خودش رو و تجاربی رو که کسب کرده رو بنمایش بذاره تا همه ببینند و بخونند..تو رو خدا این جرمه؟قسم بکسی که ایمان دارین برای یه مدت هم که شده کمتر از همدیگه ایراد بگیرید..به اون بچه محصل کلاس پنجم هم که اومده یه وبلاگ براه انداخته و من و تو رو سر مشق خودش قرار میده یه کاری کنیم بد آموزی درش نباشه "هی از همدیگه ایراد نگیریم"اصلا نیازی بگفتن نیست همه مون دارای یه اشکالات و ایراداتی هستیم" ضمنا اگه اینکار رو نکنیم باید منتظر انروز باشیم که از همون محصل کلاس پنجم خیلی چیزهارو یاد بگیریم "ماکه هرجا میرویم از نقل مجلس عیب جوئیست!!!!!! فدای همتون خودم....بابای
هرگز!!!
هرگزم نقش تو ازلوح دل وجان نرود هرگز از ياد من آن سرو خرامان نرود
از دماغ من سرگشته خيال رخ دوست بجفای فلک و غصه دوران نرود
در ازل بست ديم با سر زلفت پيوند تا ابد سر نکشد ز سر پيمان نرود
هرچه جز بار غمت بردل مسکين نيست برود از دل من وزدل من آن نرود
آنچنان مهر توام در دل وجان جای گرفت که اگر سر برود مهر تو ازجان نرود
گر رود از پی خوبان دل من معذورست درد دارد چه کند گر پی درمان نرود
در سکوت خدا رازهاست.اندکی سکوت کنید تا برای یک بار هم شده سکوتش را فریاد شویم.
هیچ کس حقایق خلقت ستارگان را نمی داند....
خدایی که آفریدگان را از هیچ پدید آورد هیچ الگویی نداشت تا به کار برد
ونه مقیاسی از آفریننده ای پیش خود.تا بدان دستور کار کند.
وآفریدگان اعتراف دارند بدین حقیقت که سراسر ناتوان وفقیرند ونیازمند وحقیر!
واوست که باید بر آنان رحمت آرد وبه قدرت خود بر پایشان دارد.
به ما آن نشان داد که دیدیم.به حکم ضرورت آشکار است که این نشانه ها بر شناخت او دلیلی استوار است.ودر آنچه آفریده آثار صنعت ونشانه های حکمت او پدیدار است.
چنانکه هر چه آفریده اورا برهانی است وبر قدرت وحکمت او نشانی.
وگرچه آفریده ای باشد خاموش،بر تدبیر او گویاست وبه وجود پدید آورنده دلیلی رساست.
سبحان الله
پزشکان جوان بخوانند تا برای هموطنان عزیزمان خدمات بهتری ارائه دهند
اطلاعات عمومی ۲

جامعی نیز دارا میباشد راه اندازی شده تا شاید ازاین طریق اطلاعات کاملی بهموطنان داده
باشیم و هموطنان نیز بدانند که استفاده دارو بطور خود سر(خود درمانی)چه عوارض و
خطراتی در پیش دارد :اگر داروئی نیز مورد سوال میباشد بفرمائید(نظر)
هومئو پاتی چیست؟
مشابه مشابه را درمان میکند!!!
هومئوپاتی، همیوپاتی یا هومیوپاتی پزشکی هومیوپاتی روش درمانی ویژهای است که باتحریک دقیق سیستم ایمنی وحیاتی بیمار با داروهای ویژه، فرد را به سمت بهبودی سوق میدهد. بر پایه اصول نخستین هومیوپاتی هر مادهای که دربدن تندرست یکسری نشانههای بیماری ایجاد کند درصورت تجویز به فرد بیمار باهمان علایم بیماری وی را درمان خواهدکرد، البته به شرط آنکه نشانههای موجود در بیمار و نشانههایی که آن ماده دارویی میتواند ایجاد کند، تا حد ممکن همانند باشد. خصوصیات روحی و عصبی جایگاه ویژهای در درمان هومیوپاتی دارد. اگرچه بیمار تنها برای یک درد جسمی به پزشک هومیوپات مراجعه کردهاست، ولی باید واقعیتهای روحی، عاطفی و عصبی خود را با پزشک درمیان بگذارد. هر بیماری که نیروی حیاتی وی از میان نرفته باشد میتواند از هومیوپاتی انتظار بهبود داشته باشد. با نگرش به اینکه هومیوپاتی با تحریک سیستم ایمنی بدن عمل میکند، چنانچه این سیستم و ساختار بدن دچار نابودی برگشت ناپذیر شود امید به بهبود کاهش مییابد. هومیوپاتی یعنی همانند بیماری و به تعبیری دیگر درمان با همانند، یا درمان بدست عامل همانند بیماری است. مهمترین ویژگی این روش درمانی نگرش کلی به انسانها از دید جسمی، روانی و احساسی است. در این درمان از داروهایی بهره گیری میشود که علایم بیماری را پوشش دهد تا با تحریک پسندیده سیستم ایمنی و حیاتی بیمار و هوشیار کردن سیستم دفاعی بدن، بیماری را درمان کند.
قانون اول همیوپاتی:
«مشابه، مشابه را درمان میکند.»
این جمله بدین معنی ست که هر ماده که در یک فرد سالم، ایجاد بیماری میکند، این ماده میتواند افرادی را که این بیماری را دارند، درمان کند.
تایید هومیوپاتی:
روش درمانی هومیوپاتی ازسوی سازمان بهداشت جهانی پذیرفته شده و هماکنون از هومپوپاتی درشبکه های درمانی بسیاری از کشورهای پیشرفته جهان به عنوان یکی از روش های اصلی در درمان بیماری های حاد و مزمن استفاده می شود و دارای مراحل آموزش اکادمیک می باشد. ولی در ایران این هنوز این روش درمانی از طرف وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی پذیرفته نشده است و اموزش ان به صورت غیر اکادمیک ولی مطابق با اصول اموزشی مراکز معتبر دنیا ادامه دارد.
داروهای هومیوپاتی:
این داروها منشا طبیعی دارد که بیش از ۷۰درصد گیاهان، ۲۰درصد عناصر کانیها و مواد طبیعی تهیه میشوند. هومیوپاتها با نگرش به ویژگیهای گیاهان بر روی بدن از آنها در تهیه دارو بهره میبرند. برای اینکه مفهوم این عبارت کاملاً درک شود باید مثالی را در نظر بگیریم. یکی از داروهای رایج در درمان بیماریهای قلبی دیگوکسین است. این دارو از گیاهی به نام گل انگشتانه به دست میآید. کلیه گزارشات سم شناسی نشان میدهند که مسمومیت با دیگوکسین باعث کاهش شدید ضربان قلب میشود و جالب است که همین دارو در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی شفا بخش است دیگوکسین که علامت اصلی مسمومیت با آن کاهش ضربان قلب است در مطب پزشکان متخصص قلب به عنوان داروی اصلی درمان بیماران نارسایی قلبی که از کاهش ضربان قلب رنج میبرند از این دارو استفاده میشود. این نمونهای است از درمان هومیوپاتی.
مثال دیگر اینکه خوردن پیاز و حتی استشمام بوی آن میتواند باعث آبریزش و سوزش بینی و اشکریزش شود. همه این علایم را در سرماخوردگی مشاهده میکنیم.پزشکان هومیوپات از این همانندی بهره میگیرند و بوسیله دارویی که به شیوه خاص هومیوپاتی از پیاز قرمز تهیه شده استرا جهت درمان بیماران مبتلا به سرماخوردگی به کار میگیرند. نام این دارو Alium Sepia میباشد که برای سرما خوردگیهایی از نوع خارش چشم، گلو و آبریزش بینی و چشم، حساسیت و قرمزی چشم همراه با عطسه میباشدکه می توان با نوجه به علائم دیگر موجود در بیمار از این دارو و یا دارو های دیگر مربوط به سرما خوردگی با مشورت هومیوپات استفاده کرد..
یکی دیگر از داروهای سرشناس هومیوپاتی داروی Ipecacuanha است (آی په کاکوانا) که به گونه اختصاری IP هم نوشته میشود. این دارو در پزشکی رایج هم بهره گیری میشود، منتها به نام قیآور. بنابراین بر پایه فلسفه پزشکی هومیوپاتی که میگوید هر بیماریای با داروی همانند آن درمان میشود، چون این دارو در کسان تندرست ایجاد تهوع میکند، بی گمان زمانی که شخصی دچار تهوع باشد، در صورتی که به شیوه مناسب و با دوز مناسب استفاده گرددو با سایر علائم دارو مطابقت داشته باشدمی تواند با تحریک سیستم ایمنی موجب درمان آن گردد.
منشا این دارو، گیاه Cephaelis ipecacuanha است. کسانیکه نیازمند این دارو هستند، کم وبیش در همه شرایط دچار تهوع هستند. فردی را تصور کنید که دچار تهوع همیشگی است و در هیچ وضعیتی از آن رهایی ندارد. سردردش همراه تهوع است، دشواریهای گوارشی همراه تهوع .... بیشتر چند نشانه ویژگی دیگر هم به تشخیص درست این دارو کمک میکنند. برای نمونه زبان بیمار تمیز و بدون بار است و بیشتر تشنه هم نیست. تصور کنید که تجویز دوز مناسبی از این دارو، بهسرعت و آسانی شخص را از این مصیبت رها میکند.
لازم به ذکر است که به هیچ وجه سرخود دارو مصرف نکنید و حتما با یک هومیوپات زبردست رایزنی نمایید.
نحوهٔ تهیهٔ داروهای همیوپاتی:
مادهٔ مورد نظر را درون الکل ۶۰٪ میریزند و در طی دو هفته آن را از صافی عبور میدهند. به مادهٔ بدست آمده، محلول مادر میگویند. برای کم کردن و در واقع از بین بردن مواد سمی آن، از محلول مادر یک قطره (cc ۱) برداشته و در ۹۹ قطره (۹۹ cc) آب میریزیم. با این کار، محلول ۰٫۰۱ بدست میآید. دوباره یک سی سی از این محلول را در ۹۹ سی سی آب میریزیم و این بار محلول ۰٫۰۰۰۱ بدست میآید.
بین هر مرحله رقیق سازی، شیشه حاوی محلول را به تعداد ۱۰۰ الی ۲۰۰ بار با تکانهای شدید ضربهای به هم میزنیم. این عمل در تهیه داروهای هومیوپاتی از اهمیت ویژهای برخوردار است و تنها با رقیق کردن نمیتوان به قدرتهای بالاتر دست یافت.
اگر به رقیق کردن محلول تا ۱۲ بار ادامه دهیم، محلول ۱۰ به توان منفی ۲۴ به دست میآید که از عدد آوگادرو کوچکتر میشود. که این بدین معنی ست که حتی یک مولکول از این ماده در محلول وجود ندارد.
این عمل را تا ۱۰۰ و یا ۱۰۰۰ بار تکرار میکنند و جالب اینجاست که هر جه محلول رقیق تر میشود، خاصیت دارویی آن قوی تر میشود.
رژیم غذایی در حین درمان:
درمانگران هومیوپاتی پس از آنکه دارویی پسندیده را تشخیص دادند از بیمار میخواهند که پس از تجویز داروها از رژیم غدایی ویژهای در حین درمان بهره گیری کند دکتر هانمان برخی از غذاها و نوشیدنیها را بازداشته در حین درمان را چنین فهرست بندی کردهاست:
از قهوه، چای گیاهی، مشروبات الکلی و مایعات عطرآگین دوری گردد گلهای خوشبو در پیرامون خانه فرد تحت درمان با داروها مجاورت پیدا نکند داروهای شوینده خوشبو دندان بهره گیری نشود اغذیههایی با ادویههای بسیار خوشبو و گیاهان دارویی خام مصرف نشود از مصرف مارچوبه، کرفس، پیاز، سیر، پنیر کهنه و گوشتها پرهیز گردد از قند و شکر سفید بهره گیری نگردد از اتاقهای گرم و لباسهای پشمی و زندگی در پیرامون بسته دوری شود از کاربرد هر گونه دخانیات و مواد مخدر خودداری شود از مصرف داروهای آنتی هیستامین، داروهای کورتن دار و پمادهایی مانند ویکس پرهیز گردد برای دستیابی به سلامتی کامل در درمان هومیوپاتی پنچ مرحله فوق در نظر گرفته شدهاست. ساموئل هانمان شروط رسیدن به درمانی موفق را سه اصل بنیادی زیر میداند سرعت در درمان آرامش روانی دوام و ادامه.