«اي مردم آزاده كجاييد كجاييد / آزادگي افسرد، بياييد بياييد»
===============================================================
علياكبر دهخدا، شاعر و اديب شبهمدرنيست ميانهرو
علياكبر دهخدا كه بيشتر به واسطهي سبك خاصاش در نثرنويسي در قالب مقالات «چرند و پرند» معروف شده است، از دوستان تقيزاده بود كه با معرفي و وساطت او، مدير مسوول روزنامهي «صور اسرافيل» به استخدام دهخدا در روزنامه پرداخت و كار او در روزنامهي «صور اسرافيل» رونق گرفت. صاحب امتياز روزنامهي صور اسرافيل، ميرزا قاسم خان تبريزي بود كه در دربار مظفرالدين و محمدعلي شاه سمت اداري داشت و سردبيري آن را ميرزا جهانگير خان صور اسرافيل بر عهده داشت. اولين شماره روزنامهي صور اسرافيل به سال 1325 ش منتشر گرديد.
آن گونه كه از احوال و زندگينامه دهخدا برميآيد، او از فارغالتحصيلان مدرسهي علوم سياسي [پايگاه اصلي فعاليت آموزشي جريان فرماسونري ايران] بود (96) و خود نيز عضو لژ فراماسونري «مجمع آدميت» به رهبري عباسقلي خان آدميت بوده است. دهخدا از طرفدران تندروي مشروطهي شبهمدرن در ايران بود و اين آراء خود را در مقالات «چرند و پرند» ارائه ميداد. از همين رو مقالات مورد اعتراض جمعي از روحانيون قرار گرفت. يكي از ويژگيهاي فعاليت روزنامهي صور اسرافيل حمله به روحانيت شيعه تحت لواي «مبارزه با قشريگرايي و كهنهپرستي» بوده است. (97)
اساساً دهخدا به تبع رويكرد شبهمدرنيستياي كه داشت همچون همهي شاعران متجددمآب و غربزدهي آن دوره به هجو روحانيت ميپرداخت به عنوان مثال در شعر بلند «انشاءالله گربه است» كه در قالب مثنوي سروده شده است به هجو و تمسخر روحانيت و متهم كردن آن به دروغگويي پرداخته است. (98)
در دورهي فعاليت دهخدا به عنوان مدافع تندروي مشروطهي شبه مدرن در ايران، تقي زاده و علي محمدخان تربيت كه از فراماسونرهاي معروف و منتفذ آن دوره هستند در زمرهي همكاران و حاميان او به شمار ميآيند. دهخدا در اين دوره عضو «كميتهي انقلاب» است كه حزب «اجتماعيون عاميون» به رهبري تقيزاده از دل آن پديد آمد. حمايت و همراهي تقيزاده موجب شد كه در روز به توپ بستن مجلس توسط محمدعلي شاه، دهخدا امكان پناهندگي به سفارت انگليس و خروج از كشور و جان به در بردن از معركه را بيابد. در حالي كه دوست و همفكر او ميرزا جهانگير خان صور اسرافيل به دستور محمدعلي شاه در باغ شاه اعدام گرديد.
جهانگير خان از رفتن به سفارت انگليس و پناهندگي به آن خودداري ورزيده بود. همين امر موجب گرديده است كه برخي مورخان وابسته به جريان تاريخنگاري شبه مدرن [نظير احمد كسروي و محيط طباطبايي …] نيز دهخدا و تقيزاده را مورد سرزنش قرار دهند. (99)
دهخدا در خارج كشور نيز به انتشار روزنامهي صور اسرافيل پرداخت. در مقالات اين دورهي او تأثير آشكار نويسندگان عصر به اصطلاح روشنگري فرانسه و اروپا ديده ميشود. دهخدا مسمط معروف «ياد آر» را در اين دوره سروده است. پس از سقوط تهران و فرار محمد علي شاه و تشكيل مجلس دوم، دهخدا به رويكرد شبهمدرنيستي ميانهروانه روي ميآورد و از تندروي سابق دست ميكشد. او به عنوان نمايندهي مجلس به عضويت «حزب اعتداليون ـ عاميون» [نمايندهي گرايش ميانهروي روشنفكري غربزدهي ايران] درميآيد.
برخي منتقدان، نثر دهخدا در مقالات «چرند و پرند» را بنيانگذار نثر شبهمدرنيستي فارسي معاصر ميدانند. نثر فارسي معاصر تحت لواي مردمگرايي و توجه به زبان مردم كوچه و بازار؛ عوامزدگي و گونهاي ابتذال را رواج ميدهد.
نثر دهخدا در «چرند و پرند» از نثر ميرزا ملكم و ترجمهي «تمثيلات» آخوندزاده و نثر ترجمهي كتاب «حاجي بابا» متأثر و ملهم است.
در واقع دهخدا را ميتوان پدر نثر عوامگرا و سادهي فارسي در مقطع مشروطه و پس از آن دانست. نثر او در عين حال تبلور تشتت عمق و پريشاني نثر فارسي غربزدگي ميباشد. نثر دهخدا، ساده و روان است اما ظرفيت ناچيزي براي تفكر دارد. ويژگيهاي نثر دهخدا در «چرند و پرند» را ميتوان اين گونه فهرست كرد:
1ـ نثر چرند و پرند با خطابه قرابت بسيار دارد.
2ـ مايههاي طنز و شوخطبعي دارد.
3ـ نثري عاميانه است.
4ـ در آن از مثلها و كنايهها استفاده ميشود.
5ـ ساختار روايي و حكايتگونه دارد.
6ـ در اين نثر مايههاي اوليهي شخصيتپردازي داستاني به تقليد از داستانهاي كوته غربي وجود دارد.
7ـ مقالات چرند و پرند به لحاظ محتوا معطوف به مسائل و مشكلات اجتماعي و ترويج رويكرد سياسي متجددمآبانه است.
اساساً دهخدا در ديدگاههاي سياسي و اقتصادي خود گرايش آشكاري به رويكردها و سياستهاي شبهمدرنيستي دارد. اگر به برنامههاي پيشنهادي او در قلمروهاي اقتصادي ـ سياسي [كه در مقالات مندرج در صور اسرافيل ارائه كرده است] نگاه كنيم، در اكثريت موارد شباهت شگفتانگيزي با سياستهاي شبهمدرنيستي رضاشاهي دارد. (100) در آراء اقتصادي او باور آشكاري به نظريهي «ارزش كار» آدام اسميت [اقتصاد دان ليبرال انگليسي] ديده ميشود. دهخدا در دورهي اول حيات فكرياش گرايشهاي سوسياليستي داشت كه ظاهراً در دوران دوم حيات فكري او تا حدي تعديل گرديده است. اما به هر حال و در كليت او يك تجددطلب [شبهمدرنيست] تمام عيار است.(101)
دهخدا در مقالاتش از مروجان نظريهي ليبرالي «تفكيك قوا» است (102) و به شدت از نظام پارلمانتاريسم اروپايي ستايش ميكند.(103)
دهخدا اشعاري با مضامين شبهمدرنيستي دارد كه هر چند از نظر كمي و كيفي قابل مقايسه با ديگر شاعران اين دوره نظير ميرزادهي عشقي و بهار نبوده است اما به هر حال در تاريخ شعر اين دوره ثبت است. از اين قبيل اشعار ميتوان، مسمط «ياد آر» را مثال زد كه از نظر طرز قافيهبندي و بيان احساسات شخصي كاملاً متجددمآبانه است. هرچند كه «يحيي آرين پور» در بررسياي كه دربارهي اين شعر انجام داده، نشان داده است كه شعر «يادآر» به تقليد از شعر «وقتا كه گلوب بهار يكسر» سرودهي «رجاييزاده اكرم»، شاعر ترك سروده شده است. (104)
دهخدا به عنوان شاعر و نويسندهاي متجددمآب مورد تأييد ضمني رژيم رضاشاهي بود و از سال 1303 ش تا زمان سقوط رضا شاه (1320 ش) رياست «مدرسهي علوم سياسي» را بر عهده داشت و با رجال متجددمآب آن دوره از قبيل تقيزاده و مصدق روابط نزديكي داشت. دهخدا سالها بعد در دوران نخستوزيري مصدق، غزلي در ستايش از او سروده است كه مطلع آن چنين است:
«اي مردم آزاده كجاييد كجاييد / آزادگي افسرد، بياييد بياييد»
جمعآوري مجموعهي «امثال و حكم» و لغتنامهي بزرگ فارسي از خدمات قابل تقدير دهخداست كه در سالهاي دوري از سياست و پرداختن به امور پايهاي فرهنگي صورت گرفته است