رمضان===شب قدر
بسم الاه الرحمن الرحيم
رمضان
شب قدر
خيلي از ادمها توي هر فصلي از سال تلنگلري به خودشون ميزنند اما هنوز عده
كثيري نميدونن چرا راه رو بعد از تلنگر زدن بخودشون ادامه نميدن" و
خيلي از ماها صبح كه از خواب پا ميشيم با حس كنجكاويمون ميخوايم بدونيم
فلاني داره چكار ميكنه" يا فلان شخص چطوري داره زندگي ميكنه"" ؟ ايا هيچ زماني
بخودمون اومديم كه ببينيم خودمون كي هستيم؟ راستي خودمون رو چقدر
ميشناسيم؟ چقدر با خودمون اشناييم؟ اما من ميگم اينطوري نميشه" منظورم اينه
كه نميشه خيلي راحت خودمون رو در خودمون ارزش يابي كنيم" اما اگه كمي
عجول نباشيم و فقط يه زمان كوتاهي رو صرف اين كنيم" چقدر غريبه بودن رو در
خودمون حس خواهيم كرد" ببينيم از نداشته هامون گلايه نداريم؟ ببينيم از داشته
هامون شاكريم؟ همش داريم سبقت ميگيريم كه به داشته هامون اضافه بشه"
اما هنگاميكه به عقب برميگرديم ميبينيم همون هايي رو داريم ازش استفاده
نميكنيم" چي ميتونه باشه؟ ايا نميشه اسمش رو حرص و طمع و ولع گذاشت؟
يادمون باشه وقتي بچه بوديم خيلي شاد تر از حال بوديم" دلخوشيمون از زندگي يه
لبخندي بود كه از بزرگتر ها و يا هم سن و سالهاي خودمون ميديديم "خوب زندگي
ميكرديم" كينه اي از كسي بدل نداشتيم يا اگه قهري بچه گانه داشتيم ديگه اون رو
ادامه نميداديم" با برداشتن يك قدم به جلو و اومدن سر كوچه و با ديدن همون
شخص همه قهري ها به اشتي تبديل ميشد"و باز روز از نو روزي از نو بود"اما كم
كم بزرگتر شديم بهمون فهموندن كه اين همه شاديها و زيباييها و صاحب داره و اون
كسي نميتونه باشه الا خالق يكتا(خدا) زمين رو برامون همانند گهواره خلق كرده"
شب و روز رو برامون قرار داده تا وقتي روز قبل از كسي دلخوري داشتيم با فرا
رسيدن شب و بستن چشمهامون و انرژي گرفتن دو باره يه روزي ديگه اي از روزهاي
خدا رو اغاز كنيم" يه فرقهايي با الان كه بزرگتر شديم داره" و اون اينه كه
جشمهامون رو نه فقط براي خواب بلكه بروي همه بديها ميبستيم و همچي از
يادمون ميرفت" اما حالا اگه از كسي دلگيري داشته باشيم خدا نكنه چشامون رو
بروي هم بذاريم تازه همه چي برامون زنده ميشه" بفكر اين ميفتيم كه چطوري يه
قهر 4درصدي رو با يه كينه 100درصدي جبران كنيم" و هزاران هزار افكار پوچي
ديگه كه همه و همه زاييده افكار غلطي ميتونه باشه كه منطقش اينه : بزرگ
شديم" انتقام ميگيريم چون بيشتر ميفهميم" مال يكي ديگه رو ميخوريم چون نياز
بيشتري داريم"موعظه گر نيستم كه بخوام اين حرفها رو به شما بگم " شايد منم
يكي از شماها باشم. فرقش اينه كه فقط كمي بد تر از شماهام" اما ميتونيم
امتحان كنيم" توي اين ماه" اره توي رمضان توي جمعي كه همه مهمون خداييم"
مگه ميشه همه توي يه مهموني باشيم اما با همديگه قهر؟؟؟؟
اونوقت صاحبخونه ناراحت نميشه؟ حتما اينطوريه" خيلي خوشحال ميشه توي
مهموني ادمها رو با همديگه اشتي بده"
بشنو از ني(خدا)چون حكايت ميكند= = از جدائيها شكايت ميكند
هيچ چيزي رو از دست نميديم اگه باز تو روي همديگه نگاه كنيم"زياد بزرگ نگيريم
مسائل رو" همش نگيم: اي بابا تو هم دلت خوشه" چي داري ميگي؟
شبهاي رمضان ميتونه خيلي بهمون كمك كنه" مخصوصا شبهاي نوزدهم تا بيست و
يكم فقط كافيه غرور رو در خودمون بشكنيم و خوردش كنيم"كافيه يه قدم باز به جلو
برداريم"اونوقت ميبينيم صاحب دلهامون خودمون نيستيم" هست يكي كه ما رو شارژ
كنه و ما رو بطرف جلو هل بده" بيايم بجاي كنكاش به زندگي ديگران خودمون رو
كنكاش كنيم" ببينيم خودمون چندتا غلط داريم. از درس (چگونه زندگي كرديم )نمره
چند رو ميگيريم" اگه بجاي حرص خوردن به چيزهايي كه نداريم" شاكر باشيم به
چيزهايي رو كه داريم خيلي مسائل حل شدنيه"فقط بايد بخوايم" بعدش خود بخود
غرور ميشكنه و از بين ميره جاش يه دنيا مهر و محبت و خوشي جايگزين ميشه"
نيازهاي اضافي كشته ميشن "همون نيازهايي كه اسمش رو تشريفات گذاشتند"
همونهايي كه درش غرق شديم و زندگي معمولي خيلي از همنوع هاي خودمون رو
نميتونيم ببينيم" برامون كسر شائنه كه بگيم فلاني رو ميشناسيم" چرا كه از صبح
الطلوع تا شب داره جون ميكنه و "واسه بچه هاش كار ميكنه" اما اين رو بدونيم هيچ
رمضان
شب قدر
خيلي از ادمها توي هر فصلي از سال تلنگلري به خودشون ميزنند اما هنوز عده
كثيري نميدونن چرا راه رو بعد از تلنگر زدن بخودشون ادامه نميدن" و
خيلي از ماها صبح كه از خواب پا ميشيم با حس كنجكاويمون ميخوايم بدونيم
فلاني داره چكار ميكنه" يا فلان شخص چطوري داره زندگي ميكنه"" ؟ ايا هيچ زماني
بخودمون اومديم كه ببينيم خودمون كي هستيم؟ راستي خودمون رو چقدر
ميشناسيم؟ چقدر با خودمون اشناييم؟ اما من ميگم اينطوري نميشه" منظورم اينه
كه نميشه خيلي راحت خودمون رو در خودمون ارزش يابي كنيم" اما اگه كمي
عجول نباشيم و فقط يه زمان كوتاهي رو صرف اين كنيم" چقدر غريبه بودن رو در
خودمون حس خواهيم كرد" ببينيم از نداشته هامون گلايه نداريم؟ ببينيم از داشته
هامون شاكريم؟ همش داريم سبقت ميگيريم كه به داشته هامون اضافه بشه"
اما هنگاميكه به عقب برميگرديم ميبينيم همون هايي رو داريم ازش استفاده
نميكنيم" چي ميتونه باشه؟ ايا نميشه اسمش رو حرص و طمع و ولع گذاشت؟
يادمون باشه وقتي بچه بوديم خيلي شاد تر از حال بوديم" دلخوشيمون از زندگي يه
لبخندي بود كه از بزرگتر ها و يا هم سن و سالهاي خودمون ميديديم "خوب زندگي
ميكرديم" كينه اي از كسي بدل نداشتيم يا اگه قهري بچه گانه داشتيم ديگه اون رو
ادامه نميداديم" با برداشتن يك قدم به جلو و اومدن سر كوچه و با ديدن همون
شخص همه قهري ها به اشتي تبديل ميشد"و باز روز از نو روزي از نو بود"اما كم
كم بزرگتر شديم بهمون فهموندن كه اين همه شاديها و زيباييها و صاحب داره و اون
كسي نميتونه باشه الا خالق يكتا(خدا) زمين رو برامون همانند گهواره خلق كرده"
شب و روز رو برامون قرار داده تا وقتي روز قبل از كسي دلخوري داشتيم با فرا
رسيدن شب و بستن چشمهامون و انرژي گرفتن دو باره يه روزي ديگه اي از روزهاي
خدا رو اغاز كنيم" يه فرقهايي با الان كه بزرگتر شديم داره" و اون اينه كه
جشمهامون رو نه فقط براي خواب بلكه بروي همه بديها ميبستيم و همچي از
يادمون ميرفت" اما حالا اگه از كسي دلگيري داشته باشيم خدا نكنه چشامون رو
بروي هم بذاريم تازه همه چي برامون زنده ميشه" بفكر اين ميفتيم كه چطوري يه
قهر 4درصدي رو با يه كينه 100درصدي جبران كنيم" و هزاران هزار افكار پوچي
ديگه كه همه و همه زاييده افكار غلطي ميتونه باشه كه منطقش اينه : بزرگ
شديم" انتقام ميگيريم چون بيشتر ميفهميم" مال يكي ديگه رو ميخوريم چون نياز
بيشتري داريم"موعظه گر نيستم كه بخوام اين حرفها رو به شما بگم " شايد منم
يكي از شماها باشم. فرقش اينه كه فقط كمي بد تر از شماهام" اما ميتونيم
امتحان كنيم" توي اين ماه" اره توي رمضان توي جمعي كه همه مهمون خداييم"
مگه ميشه همه توي يه مهموني باشيم اما با همديگه قهر؟؟؟؟
اونوقت صاحبخونه ناراحت نميشه؟ حتما اينطوريه" خيلي خوشحال ميشه توي
مهموني ادمها رو با همديگه اشتي بده"
بشنو از ني(خدا)چون حكايت ميكند= = از جدائيها شكايت ميكند
هيچ چيزي رو از دست نميديم اگه باز تو روي همديگه نگاه كنيم"زياد بزرگ نگيريم
مسائل رو" همش نگيم: اي بابا تو هم دلت خوشه" چي داري ميگي؟
شبهاي رمضان ميتونه خيلي بهمون كمك كنه" مخصوصا شبهاي نوزدهم تا بيست و
يكم فقط كافيه غرور رو در خودمون بشكنيم و خوردش كنيم"كافيه يه قدم باز به جلو
برداريم"اونوقت ميبينيم صاحب دلهامون خودمون نيستيم" هست يكي كه ما رو شارژ
كنه و ما رو بطرف جلو هل بده" بيايم بجاي كنكاش به زندگي ديگران خودمون رو
كنكاش كنيم" ببينيم خودمون چندتا غلط داريم. از درس (چگونه زندگي كرديم )نمره
چند رو ميگيريم" اگه بجاي حرص خوردن به چيزهايي كه نداريم" شاكر باشيم به
چيزهايي رو كه داريم خيلي مسائل حل شدنيه"فقط بايد بخوايم" بعدش خود بخود
غرور ميشكنه و از بين ميره جاش يه دنيا مهر و محبت و خوشي جايگزين ميشه"
نيازهاي اضافي كشته ميشن "همون نيازهايي كه اسمش رو تشريفات گذاشتند"
همونهايي كه درش غرق شديم و زندگي معمولي خيلي از همنوع هاي خودمون رو
نميتونيم ببينيم" برامون كسر شائنه كه بگيم فلاني رو ميشناسيم" چرا كه از صبح
الطلوع تا شب داره جون ميكنه و "واسه بچه هاش كار ميكنه" اما اين رو بدونيم هيچ
فرقي باهم نداريم يكي خيلي ثروت داره و همش هم داره (براي) بچه هاش جمع
ميكنه" اما يكي ثروت انچناني نداره" اما اون داره (با) بچه هاش كار ميكنه"فردا
مشخص ميشه كه اونيكه براي بچه جمع كرده همه رو به باد فنا ميده" اما اونكه با
بچه اش كار كرده لااقل يكي رو مثل خودش تحويل جامعه داده" ميبينيم باز خيلي با
هم فرق نداريم" پس اينهمه تكبر براي چي؟ اينهمه فخر فروشي واسه چي؟ بيايم
تصميم بگيريم توي اين ماه با هم يكي بشيم" قدر شبهاي قدر رو بدونيم جون ميده
براي خواستن چيزي از خدا" سراغ ندارم توي همچين شبي كسي دست خالي
برگشته باشه از خونه خدا "به همه كادو ميده فقط بايد بخوايم ازش" بيايم با هم
عهدي دوباره ببنديم بيايم از همديگه كمك بگيريم تا اشتباهاتي رو كه باعث قهري
شده رو تكرار نكنيم "11ماه از شبها رو تخت گرفتيم و خوابيديم" اما توي اين يك ماه
دعاي نيمه شب يه چيزي ديگه هست اصلا خود عشقه"راستي همه اين حرفها رو
زدم؟ اونهايي كه باندازه يك جو "ايمان درشون نيست خواهش ميكنم توجه اي به
نوشته هام نداشته باشن" دارن وقتشون رو تلف ميكنن"اونهايي كه مثل من خواب
الودن با اونهام " نه با اونهايي كه بيدارند و سر بخواب زدند"هيچوقت از خواب بيدار
نميشن" فقط يك زماني هوشيار ميشن كه....افسوس هزاران افسوس خيلي
ديره..خيلي....
فقط تو رو خدا اونهايي كه تو نيمه هاي شب دارن با خداي خودشون راز و نياز
ميكنن" فراموش نكنند دعا كنند براي اون كساني كه دكتر جوابشون كرده" از ياد
نبرن اونهايي رو كه جانشان رو گرو گذاشتند تا امروز من و تو خوش باشيم اما حالا
كنج خونه هاشون با تنفس مصنوعي زنده اند"خلاصه اينكه دعا كنيم براي امواتمون
كه با خوبان محشور بشن؟
دعا كنيم براي پدر و مادرهامون كه همه اميدشون اين بوده ماها خوشبخت باشيم و
هيچ چيز رو براي خوشون نخواستند يادمون نره خيلي بهشون بدهكاريم...التماس
دعا از همه..
شب خيز كه عاشقان به شب راز كنند ==== گرد در دوست پرواز كنند
هر جا كه بشب دري بود بر بندند ==== الا در دوست را كه شب باز كنند
ضمنا با تشكر از دوست خوبم كه درنوشتن صحيح اين مطلب ياريم كرده
+ نوشته شده در ساعت توسط یزدان
|